سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

هزاران را بکش

ز خود بیرون بیا و دیگری شو

رها کن دیو خویی ها، پری شو

ز خنیا درگذر، یا صوت داود

بیاور وز پی خنیاگری شو

به "کین ایرج1" و "کین سیاووش1"

هَزاران را بِکُش، بانگ دری شو

هزارآوا تویی، آری تهی کن

خودت را از خودت، از خود بری شو

چو هندویان به آتش پای درنه

تلوّن را بنه، خاکستری شو

چو عیسی مردگان را زنده گردان

چو موسی قاتل صد سامری شو

ز ناهید و زمین و تیر و بهرام

فراتر رو فلک را مشتری شو

مگو "کاوه" چگونه؟ چون؟ چرا؟ کی؟

حریفا، کم پی خیره سری شو



1- دولحن از سی لحن باربد که نغمه هایی بوده اند که هر یک را در یکی از شب های ماه اجرا می کرده است. (چیزی نزدیک به دستگاه های موسیقی ایرانی امروز یا مقام های موسیقی مقامی)

 

حج

محمد(ص) بار دیگر بر حرا شد

به مشعر محشری دیگر به پا شد

ز شوق آتش گرفت آن سان که گوئی

کلیم الله به سینای ثنا شد

حرا لرزان شد از صوت مناجات

به دنبال مُنا سوی مِنا شد

رسید ایام حج، هج کن تو قامت

که اسماء خدا را حج هجا شد

به میقات ار رسیدی، میغ جامه

ز تن برگیر، کانجا مِه ردا شد

به هجرت حاجی از هجرت چو هاجر

پی زمزم ز مروه تا صفا شد

توئی آب حیات و زمزم پاک

ولی حاجی نمی داند چرا شد

سرای فانی و فیهاست ذکرش

تو گوئی چارپائی زی چرا شد

برو قربان کن این نفس بهیمی

که هرچه دیدی ار نفس و هوی شد

به رمی جمره پیل نفس سجیل

چنان زن کز ابابیل هوا شد

طواف کعبه دل کرد "کاوه"

به مَجد از ماجِدان ما جُدا شد