سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

گوشِ چشم و دست و لب

گفتم که دستت را به من ده تا که دست من

با او سخن از عشق گوید بی غم دشمن

گفتا سخن با دست می گویی، مگر گنگی؟

یا من کرم؟ بردار دست از این سخن گفتن

گفتم به چشمانم نگه کن، واژه هایش را

با گوش چشمانت شنو، بر من شرر افکن

گفتا سخن از عشق بر لب ران، در گوشم

شاید که چون گل بشکفد این قلب چون آهن

گفتم که آواز لبم را نشنوی هرگز

جز با لبانت، نو گل نگشوده پیراهن

گفتا لبانم غنچه ای نشکفته را ماند

تا گل نگردد نشنود از مرغ چهچه زن

گفتم سراپا گوش باش و باز کن آغوش

من هم، زبان عشق هستم، موی تا دامن

گفتا که بشنیدست گوشِ چشم و دست و لب؟

نشنیده ام هرگز به گوش خود صدای تَن

گفتم تن ما خود جهانی هست و هر عضوی

قومی، بود تُرک و عرب در نزد هم الکن

قندیل سبز

فرزند عشقم، شعلۀ فرجام عشقم

گویی ز چوگان خدا در دام عشقم

رودی ز خون حسرتم، پایان ندارم

بی انتها تر از شب ناکام عشقم

آواز سیلابم، خروش زنده رودم

هُرمم که در کام عطش آشام عشقم

نیرنگ خسرو، حیلۀ سودابه ام من

پیراهن پس چاک بر اندام عشقم

کانون گردابم، سرابم بی تو بی تو

دریای دوری درد بی آرام عشقم

موج تبم، معبود عشقم با تو با تو

آری خدای خالق آنام عشقم

نورانیم، قندیل شعرم، سبز سبزمð

شعر ترم، آوازی از آلام عشقم

حیران ترین هندوی پا در آتشم من

مسموم تر از شوکران جام عشقم

یوسف، یهود و یونس و یحیی و یعقوب

با صد چنان پیغمبر گمنام عشقم



ð - اشاره به کتاب "الشعر قندیل اخضر" اثر شاعر بزرگ عرب "نزار قبانی"