فرش خیابان و قدم های من و تو
گرمای سوزان و قدم های من و تو
رهپویه ای طولانی و آن خنده هایت
وسواس شیطان و قدم های من و تو
شور جوانی از تو، ضعف پیری از من
توفیر پنهان و قدم های من و تو
تو یک جوان شاد و من یک پیر فرتوت
زنجیر دستان و قدم های من و تو
هر سو نگاهی کنجکاو و جستجوگر
یک شَـــــــــــــهر حیران و قدم های من و تو
من خسته، اما باز هم مشتاق رفتن
غمگین ز پایان و قدم های من و تو
ناگاه دست من تهی، دست تو لرزان
معنای هجران و قدم های من و تو
یک لحظه دیگر، دو رهرو از چپ و راست
فرش خیابان و قدم های من و تو
از آن جا که امثال عشق عنوان شده نمی تواند به "فعلیت" برسد، تلاش شد تا شعری بدون فعل سروده شود
درود بر استاد کاوه همیشه از خوندن شعر های شما لذت می برم زیرا حقایق را خیلی زیبا بیان می کنید . هر چقدر هم درد داشته باشه اینقدر خوب بیان م یکنید که متر درد بکشیم . درود بر شما
سپاسگزارم