سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

چه حاجت به بیان است؟

دلم تنگه نگاه کاوه جان است

نگاهش روشنی بخش جهان است

وجودش مشعلی اندر ره راست

خَمُش باشم چه حاجت به بیان است؟

پوستینت بپوش ،کاوه ی من

ای که همچون چراغ انجمنی

گل مهتاب در نگاه منی

ای که در لایه های سبز غزل

گل یاس شکفته در چمنی

پوستینت بپوش "کاوۀ" من

تا که ضحاک را کمر شکنی

بس که از چهره مشک می باری

گوئیا از ولایت ختنی

گرچه میلاد تو مبارک شد

تو مبارک تر از همین شدنی

چشم تنگ برادران روشن

بعد عمری رسیده پیرهنی

گفته بودم که من مرید توام

گفته بودم که تو مراد منی

راستی یک کلام مانده هنوز

ای که جان کلام در بدنی

گرچه گاهی فرشته ها مَردند

من که بودم، تو آمدی چه کُنی؟

 

شعری که جناب حسین دلجوئی (دلجو) در پنجاه و ششمین سالروز تولدم سرودند