سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

یک آسمان، یک شهر

این سو هزاران دست، چون جام بی آبی

آن سو دو دست خرد، سرما و بی تابی

این سو هزاران چشم، پر آب بی آبی

آن سو دو قطره اشک، یخ بسته در قابی

این سو هزاران دل، چون دست و لب ها خشک

آن سو تنی کوچک، از سوز و سرما خشک

این سو بدون چتر، آئین استسقا

از عمق دل آن سو: یا سقف، یا گرما

یک آسمان، یک شهر، دو خواست، یک آمین

یک دم، فقط یک دم، جای خدا بنشین

یل انتقام ما

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان

در گوش هم حکایت عشق مدام! ما

با قصه های آدم وگندم نخفته ایم

آغاز این فسانه شده اختتام ما

خود کهنه مومیائی این زخم مزمنیم

جز ما دگر چه چیز بود التیام ما

قانع شدیم با دو سه نفرین برای خصم

کی؟ کِی؟ کجاست شیر یل انتقام ما؟

اکنون که هر کدام به یک سوی می رویم

بر هم زده است دست چه کس انسجام ما؟

باور کنیم خصم برون از من و تو نیست

ما خود شدیم چاشنی انهدام ما

ایمان بیاوریم که دشمن شکستنی است

تنها ره نجات بود اهتمام ما

اینجا فقط سلاح شن و سنگ کافی است

حق می کند دفاع ز بیت الحرام ما

بی شک به جنگ لشکر فیلان ابرهه

پیروز می شوند پیاده نظام ما

تنها نه آن عزیز به حصر است منحصر

حصر است سر به سر همه دارالسلام ما