نه

نقیضه ای بر ترانۀ سرودۀ ... برای تیتراژ پایانی سریال شهرزاد

مثل جشنی که به دعوت نامه زد "اطفال نَح"

دعوتید اینجا "به صرف" غصه، عشق و حال نَح

گفت هم رنگ جماعت شو که رسوا می شوی

گفتمش با این دورنگی ها شوم هم حال؟ نَح

گرچه این صد رنگ ها در خویش حَلَّم می کنند

من که منحل گشته بودم، لیک اضمحلال نَح

گفت گر خواهی وصال رأی باید تن دهی

طالب وصلم ولی با نرخِ استیصال نَح

گرچه ما از اسب افتادیم لیک از اصل نَح

ظاهراً نازل شدیم اما هنوز انزال نَح

گفت که در مجلسِ ایشان همه یک دسته اند

گفتم از این آگهی دارم ولی اقبال نَح

رفته ام دکتر، دوا داده، کمی بهتر شدم

معده ام فعال تر گشته، ولی اسهال نَح

من هنوز آمادۀ رفتن به مجلس نیستم

می روم در مجلسِ اعیان، ولی امسال نَح

نقطه ضعفم این شد و رد صلاحیت شدم

نیستم صالح؟ بگو یک ذرة المثقال نَح؟

هرکه کاندیدای مجلس شد، صلاحیت نداشت؟

جمله یاران تو صالح بوده اند ابدال نَح؟

این صلاحیت چرا تنها برای یک جناح

مورد تائید گردید و به دیگر بال نَح؟

دادم استقلال و آزادی و جمهوری شعار

من، ز جمهوری گذشتم، لیک از استقلال نَح

با صلاحیت تر از من در همه دنیا نبود

غافلم کردند از حقّم، ولی اغفال نَح

فقط سه نقطه بودن شرط است

در استقبال از این رباعی دوست عزیزم سیدامیر سادات موسوی

دلباخته ی نظام بودن کشک است

با عزت و احترام بودن کشک است

در محکمه ی رد صلاحیت ها

حتی نوه ی امام بودن کشک است

دلباختۀ نظام کاندید نشو

با عزت و احترام کاندید نشو

تا رد صلاحیت و این ها نشوی

حتی نوۀ امام! کاندید نشو

دلباخته ی نظام بودن جیز است

با عزت و احترام بودن جیز است

وقتی مجلس خانۀ مردم نَبُود

حتی نوه ی امام بودن جیز است

وفتی که چش(م) و چراغ بودن شرط است

یا این که درون باغ بودن شرط است

کنکور هم اینجا نه ملاک است و نه شرط

یعنی که فقط ... بودن شرط است

همسایه ها یاری کنین، تا من 1 کم شعر بگم

من برای مصراع چهارم قافیه پیدا نکردم، این همه شاعر طنز پرداز، یکی 1 قافیه پیشنهاد بده خوب

کاوه   تهران 94/11/9

چون یک طرفه تمام تضییغات! است

شورا ست که شایسته تشویقات است

جایی که مسیر کاندیداها بسته است

کاندیدترین، دکتر تزریقات است

کاوه   تهران 1394/11/11

جان جواد دوش کجا بوده ای؟

شک نکنی، در دل ما بوده ای

دوش گرفتی و کمر درد رفت

ای که همیشه سرِپا بوده ای

موگرینی آمد، به تو اشتون گفت

بی من بیچاره چرا بوده‌ای؟

گفت کَری من که ترا بوده ام

آه که تو دوش کِرا بوده ای

لیک به انگارۀ دل واپسان

در سفر آمریکا بوده ای

کشک برم تا بر دل واپسان

چون که تو دل واپس ما بوده ای

هوش تو دیدیم گَهِ گفتگو

تیزتر از باد صبا بوده‌ای

آن دگران رنج و بلا بوده اند

صرف، شما رفع بلا بوده ای

خندۀ از قعر دل تو گواست

حکم برنده، شما بوده ای

رنگ نداری و زرنگ جهان

هستی و از روز کذا بوده ای

فارغی از زرد و سفید و بنفش

تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای

تهران  94/11/5