سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

علی برکت الله



https://youtu.be/6cWqliN1Pvw


تا شدم اَز چالۀ آن دولت قبلی بدین چاه

گفت: علی برکت الله


گفتم ازین دولت تدبیر و امیدت کِشَم آه

گفت: علی برکت الله


نرخ دلار از طرفی، از طرفی نرخِ ارزاق

جان به لب آرد، بی اغراق


صحبت ارز آمد و یادی بشد از دورۀ شاه

گفت: علی برکت الله


ثابت و یک سان و بدونِ نوسان در همه حال

یک سره در سیزده سال


عَرض شد اَرز از چه گران تر بشود گاه و بیگاه

گفت: علی برکت الله


می رسدم دم به دم از هر طرفی رنج و ادبار

از قِبَلِ نرخِ بازار


گفتمش این پول مواجب نرسد تا دَهِ ماه

گفت: علی برکت الله


گفتم ازانگشت وزیرت چه خبر؟ درچه حالیست؟

گفت ازآنم غمی نیست


فیلترش کرد کنایات مرا باب دلخواه

گفت: علی برکت الله


هرچه که فریاد زدم این در بسته نشد باز

داد کلیدش نشان باز


دست برآوردم و آهی بکشیدم ز جگرگاه

گفت: علی برکت الله


گفتمش از دستِ تو دستِ همه بر آسمان است

دست چه کَس در میان است؟


این دفعه از سَرِ عادات و فقط ناخودآگاه

گفت: علی برکت الله


فکر نمودم که به دوران تو غم ها سرآید

بخت به ما رو نماید


جملۀ آخر، ز تو دلگیرم و بس، قصه کوتاه

گفت: علی برکت الله


کاوه جوادیه  ارزروم  1397/9/16  2018/12/7


https://t.me/a_message_from_Kave/1376

حرف آخر


رئیس جمهور عزیز، آشیخ حسن بازم سلام
حرفای تازه ای دارم، بازم دارم واسه ت پیام


 

به جا آوُردی بنده رو؟ به چشمتون آشنا میام؟
می دونی که رودرواسی، نمی کنم با رفقام


 

همه میگن پشت سرت،آشیخ حسن مردده
کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

یادت میاد زندگی رو، قول دادی آسون می کنی
هرکسی حق ملت و، خورده تو زندون می کنی

 

نون و پنیر مردم و، برۀ بریون می کنی
گفتی تو صد روز وطن و، مثل گلسّون می کنی

 

فک می کنی که چن تا صفر، جلوی یک باشه صده؟

کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

گفتی یه کاری می کنی، درآمدا زیاد باشه
مدیربشه هرکی که باعرضه وباسوادباشه


 

جوری که یارانه می خواد نباشه، یا می خواد باشه
نه این که آقازادۀ خوش ژنِ خوش نژاد باشه


 

بگو یکی بی ژنِ خوب، کجا مدیر ارشده؟
کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

صندوق ملی حمایت از هنر باز نشد
به جز اینا چه قولائی، دادی و آغاز نشد


 

قواعد ممیزی هنوز احراز نشد
عینهو کنسرت و مَشَد، ساز تو هم ساز نشد


 

بی حرکت مونده هنو، حرفائی که مشدَّده
کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

گفته بودی آزادی بیان برام مقدسه
الان میگی به من چه فیلـ...ـتِر کار اهل مجلسه


 

دست و وزیر و دکمه که، یه قصۀ مشخصه
حالا بگو پیام من، چه جور به گوشِت برسه؟


 

تلگرامم که فیلتره، سروش که زیر رصده
کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده

 


تو دورۀ نامزدیتون، وعده دادی خیلی زیاد
میوۀ خوب و نوبرش، برجامه که بگم براد


 

صدتا درخت باغتون، فقط یه بیستاش میوه داد
اونم کار پسرعموی خودمه، آقا جواد


 

نسبت بیس به صد کمه، حداقلش نَوَده
کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

وقتی خرابه بم هنوز، شهرای لبنان کدومه؟
باور کن این ها که میگم، حرف تموم مردومه


 

چراغی که به خونه مون رواس به مسجد حرومه
یالاّ پاشو یه کاری کن، بجم داداش، وخ تمومه


 

چش بزنی به هم، میگن سال هزار و چارصده

کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده


 

تهران 97/3/12

https://t.me/a_message_from_kave/1341

https://t.me/a_message_from_kave/1342


مطالبات

آشیخ سلام، حال شما؟
بس دهن خیلیارو
یه وخ نگی فلان کَسَک


 

چه طوره احوال شما؟
رأیای امسال شما
شیکَس پر و بال شما


 

حق نداری خسّه بشی
عقاب پر بسّه بشی


 

حرف تو دلم فراوونه
نگی بذار یه وخ دیگه
شاملو که گف، امروزو گف


 

نگی بذار تا بمونه
همین حالا وخت اونه
خونۀ دیوا داغونه


 

حق نداری خسّه بشی اسیر و دس بسّه بشی

 

گفتی دوباره این وطن
حالا دوباره اومدی
قولای گنده ای دادی


 

گفتی دوباره شیخ حسن
با رأی ما، با رأی من
حرفا زدی خیلی خفن


 

حق نداری خسّه بشی طوطی نوک بسّه بشی

 

گفتی حصار و میشکنی
گفتی که از دستای ما
گفتی طنابا پوسیده


 

پرده ها رو پس می زنی
زنجیر و بند و می کنی
اونا نخن، تو سوزنی


 

حق نداری خسّه بشی با نخشون بسّه بشی

 

هرچی که گفتی یادمه
تو تبریز و ارومیه
مثل یه شیر می غریدی


 

تو اصفهان واسه همه
حرفا زدی بی واهمه
البته باز خیلی کمه


 

حق نداری خسّه بشی شیر قفس بسّه بشی

 

وخ نداری خیلی زیاد
قول دادی و مثل یه مرد
واسه رسیدن به هدف


 

هزار و چارصدم میاد
گرو گذوشتی سیبیلاد
باید بری عینهو باد


 

حق نداری خسّه بشی آهوی پا بسّه بشی

 

یادت میاد شعرای من؟
بپا دلارو نشکنی؟
تو راه مردم باشی و؟


 

که گفتمت با فوت و فن؟
خیلی خطرناکه حسن؟
باشی امید مرد و زن؟


 

حق نداری خسّه بشی امید یخ بسّه بشی

 

یه حرف دیگم بودش، راسی
همون جوری که گفته شد
سه چار دفه دلا شیکس


 

بی ترس و بی رودرواسی
تو اخبارای بیست و سی
نگی زیادی حساسی


 

حق نداری خسّه بشی از گله دل بسّه بشی

 

باغ در شکسته

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.