سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

داستان فقر

عکس اثر هنرمند عکاس جوان خانم "مونیکا دزفولیان" است

دیروز و پریرو نه، پس پریروز

تو دکونک کوچیکش پینه دوز
با خودش حرف می زد
به آتیش برف می زد
دل و روحش شده جفت
به خدا کفر می گفت
چی می گفتش نمی دونم
اون چه می دونم می خونم
اوم ........ می گفتش
     *     *     *

ای خدا، او آخدا ...

تو که تو آسمونا

رو تخت عاج می شینی

این پائینا ماها رو نمی بینی

نکنه تو هم داری پیر می شی؟ ها؟

می خواین عینک بگیرم واسۀ شما؟

تو که نون تو چنگته

نون پَلو پری های قشنگته

ما باید صُب تا شوم و جون بکنیم

تازه شب نون بیات سق بزنیم

اگرم نون بیات تو کار باشه

آخدا ... آخدا تو رو نونت پُر خاش خاشه

نونای تازه و داغ و خاش خاشی

آخدا، این روزا توی خونمون آب می پاشی

سولاخ تو پشت بونه خیلی جاهاس

پشت بون نیس، حوض بارون خداس

من خونه‌م تاق نداره

آسمونم لعنتی هی می باره

زمسّونا خونمون آی سرده

باخاریمون یا تبه یا درده

تب هزارون فایده داره تو خونه

نونامون واسۀ فردا می مونه

تنامون گرم میشه

- سنگم از تب به خدا نرم میشه

ولی، اما، اگه سرما خوردیم

دیگه ساخته‌س کارمون، ما مردیم

رفتیم دکتر پول ویزیت می خواس

غذامون نون بیاته، پول کجاس؟

آخدا، گیج نشی می گم سرما

خونۀ ما نمیادش گرما

اگه گرما و تابسّونی هس

خونۀ ما پائیزه، همین و بس

گلای قالیمونم زرد شدن

خون بودن، رنگ تو نامرد شدن

     *     *     *

قالیمون کجاس؟ مگه خل شدی تو؟

اونو ما پارسال گذُشتیمش گرو

اینا رو زن پینه دوز می گف

می گف اما که چه دلدوز می گف

     *     *     *

حرفای پیرزنه مردک رو

به خودش آورد، را افتاد به جلو

آخه بچه ش مریض بود، می باید

اونو می برد پیش یک دکتر گیج و نابلد

نه از اون دکترای با لفت و لیس

اونا که بشون میگن داعا نویس

پول دکتر رو نداش

پول تو جیبش نمیذاش

     *     *     *

نوش داعا نویس روی یک کاغذ

هوالشافی، هوالشافی المرض

     *     *     *

وقتی خواس بده پول یارو رو

پول نداش، کتش رو دادش به گرو