سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

درد امروز درد فرهنگه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ایستگاه

هر دو در ایستگاه بودیم

من با چمدانی در دست

او با دستانی در جیب

ناگاه

تمام ایستگاه رفت و او را با خود برد

و من

در ازدحام کوپه

چه تنها مانده بودم



با احترام به دوست عزیز مرحومم "قیصر امین پور"

آدم شو

لعنت و نفرین به هر چه مار و سیب

چارۀ نیرنگشان هوشم نشد

گفت آدم شو که برگردی بهشت

از همان دم هرچه می کوشم، نشد

دوش ماری روی کتف من نشست

کاوه هم درمانگر دوشم نشد