لالا لالا، لالا
لالا گل پونه
میگن بابات سرش گرمه، تو میدونه
تنش میگن پر از زخمه، پر از ساچمه س
خوابیده رو زمین و غرق در خونه
کسی بیشتر از این چیزی نمی دونه
لالا لالا، لالا
لالا گل کاشته
میگن یکی بابات رو خیلی دوس داشته
تفنگش رو گرفته تیر در کرده
تن بابت و از رو خاک ورداشته
وَ برده با خودش بی عذر و بی بونه
لالا لالا، لالا
لالا گل پرده
بابات و برده دور و خاکشَ م کرده
وَ حتی پس نمیده نعش بابات و
نمی دونی چه دل سنگه، چه نامرده
ولی اسم بابات رمز خیابونه
لالا لالا، لالا
لالا گل قالی
بابات رفته، ولی فردا تو خوشحالی
که با #زن_زندگی_آزادی امروز
به دنیای تهی از ظلم می بالی
لالا کن دخترم، امّید ارزونه
کاوه ترابزون 12/01/2023 22/10/1401
آن مرد در باران رفت آن مرد در باران اشکهایش رفت در خانة آن مرد سیل می آیــد در "نارمک" سیل بنــد بسازیــد مرد کوچک
| این مرد کلیــد دارد این مرد داس نــدارد این مرد اعتــدال دارد این مرد با تــدبیر و امیــد آمــد مرد بزرگ |
هوار هوار بردن سوژۀ شعر ها رو
به جای اون آوُردیم شیخِ کلید دارو
یه سی سالی می گفتیم آمریکا دشمن ماس
یه لحظه ول نکردیم مرگ بر آمریکا رو
اما تو این هش ساله همش به هم می گفتیم
غضنفر و بگیرش ول کن مارادونا رو
قفل زده هی غضنفر رو هرچی که تونسته
از لبِ شاعرا تا مشتای تو هوا رو
آشیخ حسن وَختشه بیای با شاکلیدت
یکی یکی وا کنی قفلای بی شمارو
گفتی خودت صد روزه تَوَقُمون زیاد نیس
یه قُف تو روز بسه تا داعا کنیم شما رو
کلید فقط برای وا کردنِ قفلا نیس
یه وَخ باید یه جایی ببندی قفلِ وا رو
من چه مثالی بگم؟ خودت که اوسا کاری
تو یک کلاس درس میدی هزار تا مثل ما رو
از یه طرف ببند و از اون طرف وازش کن
قفلِ درِ کهریزک خونۀ سینما رو
یادت میاد گفتمت بپّا دِلا نشکنه؟
آخه ماها جا دادیم تو این دِلا خدا رو
حرفی از اون شعره شد یه چیزی یادم افتاد
حوصله کن تا بگم قصۀ ماجرا رو
یه شب همین جوری که بین خواب و بیداری
نیگا می کردم انگار فیلمِ بعد افطارو
مبایل من زنگ زد و گوشی رو ورداشتمش
اَلو اَلو بفرماین آخه می خواین کجا رو؟
عیال من که اون جاس گُف کیه؟ گفتم بِهِش
نه افتاده شماره نه می شناسم صدا رو
یکی از اون طرف گُف شیخ حسن و تو گفتی؟
دیدم بی رودرواسی لرزش دست و پا رو
گفتم: بله، بفرما امریه؟ در خدمتم
گُف چرا نشناختی پس صدای خوب ما رو؟
گفتم تِمِ صداتو دوسش دارم ولیکن
رو تحریرات کار بکن بزن به دل جلا رو
خندید و گُف مهندس شیخ حسنم، شیخ حسن
که گفته بودی به من بپا نکن خطا رو
گفتم آقا مخلصیم یه وَخ جسارت نشه
درد دلی ساده بود می شناسی شاعرا رو
گفتش نه، حرفِ حقِّ حرف حق و باید گُف
تا من رئیس جمهورم می دم همین شعار و
حالام واسه تشکر می خوام بگم بیایی
مراسم تحلیفم تو مجلس شورا رو
گفتم نه بابا، ایول چه انتخابی کردیم
عجب رئیس جمهوری می ارزه یه دنیا رو
از ذوق پریدم از جام که افتادم رو زمین
یهو پریدم از خواب شکستم این رویا رو
آشیخ حسن حرفی دارم، اگر که گوش بدی به من
یه باغی توی پاستوره، که مهموناش میان، میرن
تموم باغ پاستورو، هش ساله که کودش دادن
بیا و تخم گل بپاش، گل به سر وطن بزن
چشم همه به دستته، پیر و جوون و مرد و زن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
نگی گرونی به توچه، نگی تورم به توچه
نگی که هرکی رفته تو، خوشه سوم به تو چه
نگی که نرخ برق و آب و نون گندم به توچه
نگی که گشنه موندنِ تمام مردم به تو چه
نگی توی محل ما، ارزونیه برای من
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
تو دور چار ساله تو، رئیس مجلس مالی
رئیس جمهور پرو، نخس وزیر سومالی
یه اسقفی تو واتیکان، کاهن پیر نپالی
یک نفر از مجمع تشخیص کره شمالی
مُرد اگه، واسه تسلیت، مادرشو بغل نزن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
اگه یه وخ رفتی سفر، چه خارجی، چه داخلی
زیادی با خودت نبر، چه همکاری، چه فامیلی
اگه یه وخ حرف میزنی، چه روی مبل، چه صندلی
حرفای ناجور نزنی، چه از لولو، چه از لی لی
به وعده هات پُش نکنی، چه با عمل، چه با سخن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
مأموریت دادی اگه، به یک وزیر بی چاره
پیام دوستی ببره، پیام دوستی بیاره
نرسیده به آفریقا، بهش نگی برکناره
گومبالا گومباش نکنی، همونجا توی طیاره
دادن حکم رو هوا، اصن از امروز قدغن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
تو این چاهار سال کارای خوب خوبی ای کاش بکنی
تا رأی مردم وبازم، تو صندوقا جاش بکنی
نه این که با دوز و کلک، نونتو تو آش بکنی
تمام کشور و بخوای، صحنه دعواش بکنی
نگی جوونای وطن، همه یه مُش خار و خسن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
به اسم قهر و آشتی، یازده روزی خونه نری
بعد ببینیم بوتاکس زدی، تا از چاوز دل ببری
دل می بری ببر ولی، نه با کارای سرسری
یه کاری کن دعات کنیم، نه این که نفرین بخری
کاری کن از خدا نخوایم، که زود بری توی کفن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
فک نکنی باید همه، صف بکشن پشت درت
فک نکنی از صب تا ظهر، باید بشن منتظرت
فک نکنی فرشته ها، همش میان دور و برت
فک نکنی مقدسی، هاله نبینی رو سرت
ترسیده چشما به خدا، فک نکنی اینا خُلن
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
دیروز دادم به دست تو، تموم آب و گلمو
شوخی و جدی گفتمش، همینجا حرف دلمو
تو راه مردم باشی اینجا می شنوی ایولمو
اما ازش دور نشی و، سر نبَری حوصله مو
خلاصه از ما گفتنه، نگی کسی نگف به من
بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن
دخترانی
که تربیت کردید
سنشان بیشتر شد
از پنجاه
پی "ارشاد" کیستید امروز؟
مردمانند یا شما
گمراه؟
گاه در آینه
کنید نگاه
من
که بی دین و نامسلمانم
"اَیِّ
ذَنبٍ"؟ اگر مسلمانید
در
کدام آیه حکم او قتل است؟
"طالبان"
کدام قرآنید؟
بر کدامین صراط
می رانید؟
آی
ای رهبران دین خدا
ای علی اسوه تان
تمام و کمال
از
چه رو دق نکرده اید هنوز؟
جان که بالاتر
است از خلخال
آه از این آرزوی
کال و محال
چون
شما گفته اید گشت حرام
یک نخ مو برون ز
بند عقال؟
چون
شما برده اید گشت حلال
زر و سیم و تمام
بیت المال؟
یادی از قصۀ
عقیل و زغال
تهران 26 شهریور 1401