جیب ما رنجور شد، از جیب تو دور ای وزیر
پرسشی کن گاه گاه از حال رنجور ای وزیر
دیرگاهی شد که از احوال ملت غافلی
این چنین غفلت بود از چون تویی دور ای وزیر
از همان روزی که با تو شد امور اقتصاد
پول ما از نو ورم کردهاست پرزور ای وزیر
این ریالی نیست کان را دیدهای چل سال پیش
در تورم گشته این اوقات مشهور ای وزیر
چون جراید را دو روز دیگر آزادی دهند
شرح آن را دید خواهی جمله مسطور ای وزیر
خوشه انگوری کنار نان پنیرم بود، لیک
این زمان حتی ندارد حب انگور ای وزیر
عاقبت فیش حقوقت در جراید پخش شد
گرچه بود از چشمها پیوسته مستور ای وزیر
پول ملی شیرهاش درآمده چون گفتهاند
بهر تسکین ورم خوب است وافور ای وزیر
جان تو از ترس نگذارم برون از خانه پا
از گرانی گشتهام بدجور مقهور ای وزیر
شد گرانی آن چنان که میکند گویی ورم
از طنین پشّهای چون نیش زنبور ای وزیر
پی به وضع ما نخواهی برد با این حرفها
تا نگردد جیب تو با جیب ما جور ای وزیر
رحم کرد ایزد که یک دوره وزارت میکنی
دو اگر میشد، شدی نورٌعلینور ای وزیر
این گره کور است و با دست ضعیفت وا نشد
جمله آتشها بود از گور این کور ای وزیر
معدهٔ بی شام یک شب اختیار از من ربود
خورده بودم کاش آن شب حب کافور ای وزیر!
شام خوبی بود لیکن از گرانی کوفت شد
همچو زهری کو بود در جام بُلّور ای وزیر
لَذّتی گر بود یا نه حالی آن لَذّت گذشت
قسط آن باقیست با من تا لبِ گور ای وزیر
هر سَحَر دارم امید آنکه دیگر قسط نیست
چون سر از بالش برآرم می شوم بور ای وزیر
بس که دَستور آمد و انواعِ مرهم ها رسید
رید بر حلق من بیچاره دُستور ای وزیر
پشگل ماچه الاغ و شاش اُشتر، از دهان
روغن چرب بنفشه جای ناجور ای وزیر
شعر "ایرج" بیشتر با تو مناسب بود، لیک
شعر "کاوه"
رفته زیر تیغ سانسور ای وزیر
آنتالیا 8 آذر 1399
28 نوامبر 2020
اتل متل نون و پنیر و پسّه
حسنی
بیشین برات بگم یه قصه
قصۀ غصه، دلای شیکسّه
حرفای
تکراری پینه بسّه
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
نگفتمت که تخم گل بپاشی؟
نگفتمت
تو مثل اون نباشی ؟
حالا که توی پاستوری، داداشی
تو
کار گلکاری بگو کجاشی؟
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
حرفای تو یادمونه، مو به موش
عمل
به قولایی که دادی پس کوش؟
حق نداری که بندازی پشت گوش
بازی
که نیس، یادم تو رو فراموش
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
قولای
صد روزه و آنی چی شد؟
اون
حسن خوب و مامانی چی شد؟
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
بس نبودش هش سالِ دور پسرفت؟
تموم نمیشه طرحای هشلهفت؟
حرفای
چن سال پیش من یادت رفت؟
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
که
هیشکسی یارانه رو نخواد و
رو سرمون این کلاه گشادو
گذاشتی
و ندیدی انتقادو
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
گذاشتی پا جای پای احمدی
نژاد
و افتادی تو راه بدی
با قول وا کردن قفل اومدی
خودت
یه قفلی روی قفلا زدی
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
با این همه چراغ
بازم بیراهه؟
خاصیت
چشم و چراغ نگاهه
نمی بینی که روزمون سیاهه؟
چشم
و ببندی نبینی گناهه
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
آخه تو که هشتاد و هشت و دیدی
هرچی
به اون قبلی گذشت و دیدی
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
حرف دلاشون و تا مردم زدن
تو
هم که گفتی همه خار و خَسَن
حرفات و کارات مث محمود شدن
توقمون
بیشتر از این بود حسن
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
اگرچه پندم رو نمی پذیری
حالا
که کارنامۀ رد می گیری
پیشتر از اون که از حیا بمیری
باید
جلوی محمود و بگیری
هوی حسن! حرفم و گوش نکردی
کاوه ارزروم 2019/11/20 1398/8/29
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی
دل به پاییز نسپرده ایم
با یاد و احترام به قیصر امین پور و در سالروز سفرش
( سراپا اگر زرد و پژمرده ایم)
زِ
رنگِ دو رنگان دل افسرده ایم
پُریم از همه وعده
های تهی
تهی
چون سبوی ترک خورده ایم
کنون نیستیم از تو اندوهگین
که
تنها زِ دست خود آزرده ایم
به جای تراپیست، مالیده ایم
به
جای دوا طعنه ها خورده ایم
به ما فخر مفروش ازآن جایگاه
ترا
ما سرِ کار آوُرده ایم
و حتی کلیدی که در دست توست
خودِ
ما به دست تو بسپرده ایم
تو
چون می زنی لافِ ما بُرده ایم؟
(گواهی بخواهید اینک گواه
همین
زخم هایی که نشمرده ایم)
چهل سال کافیست، پایین بیا
ز
دوشی که بر آن ترا بُرده ایم
نشستی سَرِ گُرده مان چند گاه
از
امروز گُردانِ بی گُرده ایم
وگر
نیست کافی، شکر خورده ایم
دلی پر ز حسرت، سری پر ز کین
(از این دست، عمری به سر برده ایم)
کاوه ارزروم 2019/10/30 1398/8/8
تا شدم اَز چالۀ آن دولت قبلی بدین چاه
گفت: علی برکت الله
گفتم ازین دولت تدبیر و امیدت کِشَم آه
گفت: علی برکت الله
نرخ دلار از طرفی، از طرفی نرخِ ارزاق
جان به لب آرد، بی اغراق
صحبت ارز آمد و یادی بشد از دورۀ شاه
گفت: علی برکت الله
ثابت و یک سان و بدونِ نوسان در همه حال
یک سره در سیزده سال
عَرض شد اَرز از چه گران تر بشود گاه و بیگاه
گفت: علی برکت الله
می رسدم دم به دم از هر طرفی رنج و ادبار
از قِبَلِ نرخِ بازار
گفتمش این پول مواجب نرسد تا دَهِ ماه
گفت: علی برکت الله
گفتم ازانگشت وزیرت چه خبر؟ درچه حالیست؟
گفت ازآنم غمی نیست
فیلترش کرد کنایات مرا باب دلخواه
گفت: علی برکت الله
هرچه که فریاد زدم این در بسته نشد باز
داد کلیدش نشان باز
دست برآوردم و آهی بکشیدم ز جگرگاه
گفت: علی برکت الله
گفتمش از دستِ تو دستِ همه بر آسمان است
دست چه کَس در میان است؟
این دفعه از سَرِ عادات و فقط ناخودآگاه
گفت: علی برکت الله
فکر نمودم که به دوران تو غم ها سرآید
بخت به ما رو نماید
جملۀ آخر، ز تو دلگیرم و بس، قصه کوتاه
گفت: علی برکت الله
کاوه جوادیه ارزروم 1397/9/16 2018/12/7
رئیس جمهور عزیز، آشیخ حسن بازم سلام |
|
به جا آوُردی بنده رو؟ به چشمتون آشنا میام؟ |
||
|
همه میگن پشت سرت،آشیخ حسن مردده |
|
||
یادت میاد زندگی رو، قول دادی آسون می کنی |
|
نون و پنیر مردم و، برۀ بریون می کنی |
||
|
فک می کنی که چن تا صفر، جلوی یک باشه صده؟ کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده |
|
||
گفتی یه کاری می کنی، درآمدا زیاد باشه |
|
جوری که یارانه می خواد نباشه، یا می خواد باشه |
||
|
بگو یکی بی ژنِ خوب، کجا مدیر ارشده؟ |
|
||
صندوق ملی حمایت از هنر باز نشد |
|
قواعد ممیزی هنوز احراز نشد |
||
|
بی حرکت مونده هنو، حرفائی که مشدَّده |
|
||
گفته بودی آزادی بیان برام مقدسه |
|
دست و وزیر و دکمه که، یه قصۀ مشخصه |
||
|
تلگرامم که فیلتره، سروش که زیر رصده |
|
||
| ||||
تو دورۀ نامزدیتون، وعده دادی خیلی زیاد |
|
صدتا درخت باغتون، فقط یه بیستاش میوه داد |
||
|
نسبت بیس به صد کمه، حداقلش نَوَده |
|
||
وقتی خرابه بم هنوز، شهرای لبنان کدومه؟ |
|
چراغی که به خونه مون رواس به مسجد حرومه |
||
|
چش بزنی به هم، میگن سال هزار و چارصده کارای بد بده ولی، کاری نکردنم بده |
|
||
تهران 97/3/12 |