ای قبلة سیارکجائید؟ که هنگام نماز است
از روی چرا برقع خود را نگشائید؟ چه راز است؟
هم عابد از آن سوی که باشید، نهد روی به تسجید
هم معبد و معبود در آن جای که باشید فراز است
سُفتند و دریدند دل و سینه عشاق، کجائید؟
خون مُطهِر خون است، بیائید، بریزید، مجاز است
دست و سر عشاق شکستند و حریم حرم امن
این قلب شما بود و گنه با شه مجنون حجاز است
گاه است که شمشیر عدالت بکشید از کمر خویش
جمعه است و فقط با دم شمشیر شما خطبه مجاز است
این پرده کناری بزنید و بنمائید رخ خویش
کاین خیل صفا را به در حضرتتان روی نیاز است
یا نام شما هر طرفی دلقکی از معجزه گوید
معجز بنمائید که دانند چه کس شعبده باز است
زاین شعبده بازان، زمین گوشه به گوشه همه خون است
اعجاز شما راست، که زر را، چه باکیش ز گاز است
پر شیب و فراز است ره راهروان دست بگیرید
زان روی که هر سالکی افتادة این شیب و فراز است
تار است ز هجران شما روز و شب عالم خاکی
خورشید رخ روشنتان آخر این شام دراز است
هرچند که ما رو سیه و پر ز گناهیم، ولیکن
دل را نبریم از حق و دانیم خدا بنده نواز است
ما دست دعا سوی خدا یک سره داریم که آئید
دانیم که دستان شما هم به دعا یک سره باز است
آن سوی شمائید که مشتاق ظهورید و در این سوی
"کاوه" است که از هجر شما شمع و همه سوز و گداز است
دیروز
این میراث خوارگان قومیت
عرب
در ماه حرام
این مدعیان محرمی حرمت حرم
درحریم
در شهر امن
خون کردند
دفتر کهنۀ تاریخ
هرگز چنین جنایتی را
با چشم خود ندیده بود
و ا کنون هم
از قدرت سکه های پیامبران ظلم
چشم بر این جنایت بست
اما
کعبه
با قامت به خون نشستۀ خویش
گواه خواهد بود
دیروز
در شهر خدا
خون میهمان خدا، نه
که خون خدا
بر خاک خدا ریخت
و بی شرمی
از خجالت این وقاحت
قطره
قـــطـــره
قـطـره، قـطره
قطره
آب شد
بر خاک خدا ریخت
اما هنوز هم خاک خدا خونیست
* * *
آی
ای پیامبران ظلم
آیا
مرگ نمی یابید
آنک
رهایی مظلومان
آنک
وراثت ارض
زیرا
این "ریگ زنده"
"زمین"
"مرده ریگ" ماست ......