سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

در سوگ سلمان هراتی

ســرو سرسبز استوار افتاد

لرزه بر جسم دشت تنبل زد

لــب  به لب خون لخته شد دریا

داغش آتش به قلب جنگل زد

 

مــاه مرد و گرفت و شد خاموش

هر ستاره فتاد و در گل شد

آفتاب از غمش نهان در کوه

کوه چون مرغ نیم بسمل شد

 

نِــی دگر نغمه ای نزد، نالید

از نیستان نسیم چون بگذشت

هــای و هوی هزار هدهد بود

جغد خواند او ز جوی خون بگذشت

 

روح رنگین رود جاری رفت

سیل آمد مسیل شد لبریز

آسمان زارزار می گرید

جنگل از دوریش شده پائیز

 

تــابش آفتاب و تیغۀ کوه

نور در اوج استواری بود

یــادگاری ز خندق و سلمان

آب در خشکی صحاری بود