باران که افتاد از بارش خود1
آیا نظاره کردی ملایک؟
کان بال های زیبا و کوچک
می گسترانند، هر سو، یکایک
تا گرمی مهر با صد نوازش
باران کند خشک، در بال آن ها
من در خیالم دیدم شکوهش
صدها، هزارن، تا آسمان ها
آیا شنیدی آواز ایشان؟
از لابلای شاخ درختان؟
کز نرم و دلکش آهنگ موزون
صدها ترانه خوانند و دستان
صدها سرود زیبا و شادان
بشنیده ام با آواز ایشان
دیدی تو هرگز در آسمان ها؟
آن حوریان و پرواز ایشان؟
وان جلوه هاشان، آن گَه که خود را
پیرایه بندند در نور مهتاب
من بوده ام در آن محفل انس
من دیده ام این، زیبائی ناب
1- ترجمه ای است از یک شعر کودکان سرودة یک شاعر آمریکائی
آره چقد راحت شد ممنون
خواهش می کنم
باز هم مشکلی بود در خدمتم
چقد شعر نازی بود یه لحظه حس کردم دور و برم پر فرشته ست چون اینجام بارون میباره
ولی نمیدونم چرا نتونستم روون بخونمش
لطفاً بر وزن مستفعلاتن مستفعلاتن بخونیدش