تا به کی بازیچه تقدیر خواهی شد دلا؟
کی از این تقدیر با تدبیر خواهی شد دلا؟
پیر گفتا غم بهل، رو شاد زی، آواز خوان
تا به کی نوحه گر شبگیر خواهی شد دلا؟
شد جوانی تو آخر، کی جوانی می کنی؟
دیر خواهد شد دلا، چون پیر خواهی شد دلا؟
گر مریدی، زود دامان مرادت را بگیر
پیر خواهد شد دلا، چون دیر خواهی شد دلا؟
تا جوانی طاعتی کن ساقی میخانه را
ورنه قد چون شد کمان، چون تیر خواهی شد دلا؟
در ره جانان زجان بگذر، زجان بگذر، بمیر
باید این ره را روی گر میر خواهی شد دلا؟
جام برگیر و بنه تسبیح از کف، ذکر چیست؟
این چنین مستی مکن، تعذیر خواهی شد دلا؟
میکده مسجد نباشد، ربنا اینجا مخوان
ورنه زاین دین هم چو آن تکفیر خواهی شد دلا؟
تا خرابات آی و کنج تیره میخانه را
بهر مخموران بهل، دلگیر خواهی شد دلا؟
هم چو موش کور سر در دخمه ظلمت مبر
از سیاهی دل سیه چون قیر خواهی شد دلا؟
خمره خمره باده می نوشی، مگر ساقیت کیست؟
می مگر کوثر بود؟ کی سیر خواهی شد دلا؟
"کاوه" گفت پیر بشنو، جام وحدت نوش و زان
مست شو گر لایق تکبیر خواهی شد دلا؟
چقد جالب وقتی شما این شعرو گفتین من هنوز به دنیام نیومده بودم ولی چقد تازه ست
سپاسگزارم دخترم