گر دل آئینه روست، بسم الله
آینه روبروست، بسم الله
آن زمان که دراز کردم دست
گفته بودم به دوست بسم الله
بی خبر بودم از فریب رفیق
واین که عشق آب جوست، بسم الله
نک که پشت است و زخم و خنجر دوست
شده ام جنّ و اوست بسم الله
عشق را چوب می زنند، حراج
آی جنسم نکوست، بسم الله
پنج، ده، بیست، کیست بالاتر؟
دو دلی از چه روست، بسم الله
می فروشند هرچه را خواهی
دل و دین، مغز و پوست، بسم الله
نزد این کاسبان قلب فروش
قلب و زر تو به توست، بسم الله
لیک ما قلبمان فروشی نیست
نیست، بی گفتگوست، بسم الله
قحط دل، قحط عشق، قحط شراب
قلب ها چون سبوست، بسم الله
قحط عشق است و دشت دل ها خشک
خاک بر دست و روست، بسم الله
آن چنان که نماز استسقاء
هم بدون وضوست، بسم الله
به تیمم مزن به رویت خاک
بوسه گاه من اوست، بسم الله
شب عید دل است، خانه تکان
موقع رفت و روست، بسم الله
اهرمن را ز خانه بیرون ریز
گر دل آئینه روست، بسم الله
یعنی همونطور که میشه چهره و ظاهر آدمارو دید میشد چیزی که تو قلبشونم هست دید
قطعاً، شک نکن
ایکاش دلم میشد مثل رو دید
زیبا بود
ایکاش دلم میشد مثل رو دید؟
منظورتو متوجه نشدم