عزیزم، نازنینم، مهربانم، عشق من، شیرین تر از جانم
چرا بابات میگه نه؟
بیا با هم بگیریم انتقامی سخت، از آن مرد
بیا کاری کنیم امروز تا در نیمۀ هر ماه
دلش خون شِه
و اعصابش حسابی درب و داغون شِه
بیا کاری کنیم از ماه دیگر مبلغ یارانه اش کم شِه
و شرعاً مادرت با "کاوه" محرم شِه
و پیش چشم بابایت ببوسم مادرت را
هم دل بابات پر غم شِه
هم روابط خوب و محکم شِه
بیا کاری کنیم از ماه دیگر مبلغ یارانه ات واریز در دفترچۀ من شِه
و بعد از آن
و بعد از آن بکوشیم و
به حکم دولتی جمعیت کشور بیافزائیم
"طرحی نو در اندازیم"
و هی یارانه را افزون ترش سازیم
و کالا ده سبد گیریم
ما از گشنگی هرگز نمی میریم
خدا با ماست
و هرچیزی نباشد نون خشکی هست
خواه با ماست، خواه بی ماست
و البته برای هر یک از آن بچه های ناز
حسابی می کنم در بانک ملی باز
و سهم شخصی یارانه اش را در حساب شخصی اش واریز می سازم
که تا شاید پس از صد سال دیگر
به شرط آن که تبلیغات، تحدیدات، تطمیعات
برای انصراف از اخذ یارانه
ذهنش را نیالاید
پس از صد سال دیگر در حسابش
مبلغی شاید حدود شصت میلیون – یا کمی کمتر- موجود است
بدان من خود مهندس هستم و ماشین حسابم مارک مرغوبی است
چه می گفتم؟ آهان
صد سال دیگر در حسابش مبلغی شاید حدود شصت میلیون – یا کمی کمتر- موجود است
که با نرخ تورم می تواند با چنین پولی
در آن ایام یک بسته آدامس خوب نعنایی بگیرد
ولی افسوس
دیگر در دهانش هیچ دندانی ندارد کودک فرتوت من آن روز
ببین انگار بابای تو حق دارد
عزیزم، نازنینم، مهربانم، عشق من، شیرین تر از جانم
بیا بگذر
بیا هر یک به تنهایی
مسیر زندگی را طی کنیم عشقم
گناه کودکان بی گناهم چیست؟