سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

تو چه محشر هستی

موی تو کوچۀ باریک شبانگاهی مرگ

قامتت شعر بلندی ز گناهان کسی می باشد

آن صدای تو طنین گریۀ طفل یتیم

یا چو تقلید یکی جغد ز صوت مگسی می باشد

لب تو غنچه گلی سبز به گلزار سیاه

که در اطراف تنش از چمن سرخ بسی می باشد

دست تو تیغۀ فولادی یک دژخیم است

که کنون در کف یک پادشه دادرسی می باشد

چشم تو جام جهان بین دگر جمشیدی است

که ز شهوت به زن مرد دگر در هوسی می باشد

پای تو کوچۀ باغی است به تاریکی گور

که ز عریانی خود کوچۀ بی خار وخسی می باشد

تن تو علم طبیبی است که در عین کمال

در سر آدم بی چارۀ بس بد نفسی می باشد

تو چه محشر هستی


این شعر در دو وزن سروده شده است، به نحوی که مصاریع فرد در یک وزن و مصاریع زوج با افاعیلی بیشتر ولی در همان بحر است که این در تاریخ ادبیات فارسی سابقه ندارد

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد رضا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 13:42 http://www.khatezolf.blogfa.com

احسنت... عالی بود!!! مرسی.

سپاسگزارم

عرفان طاهری دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 01:43 http://erfantaheri.com

واقعا فوق العاده قشنگ بود و این نو آوری و در واقع چهار چوب شکنی که انجام دادید خیلی دل نشین بود... البته من دقیقا هیچ چیزی از ادبیات و شعر نمی دانم اما حرف تکرار که و شاید فعل می باشد اگر کمتر تکرار می شد، شاید زیبا تر می شد، شاید هم نه البته، نمی دانم :D ... عذرخواهی می کنم که جسارت کردم و نظری ارسال کردم. واقعا من که به شعر زیاد علاقه ای ندرم خیلی من رو جذب کرد و خیلی عمیق بود

سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد