ای که همچون چراغ انجمنی
گل مهتاب در نگاه منی
ای که در لایه های سبز غزل
گل یاس شکفته در چمنی
پوستینت بپوش "کاوۀ"
من
تا که ضحاک را کمر شکنی
بس که از چهره مشک می باری
گوئیا از ولایت ختنی
گرچه میلاد تو مبارک شد
تو مبارک تر از همین شدنی
چشم تنگ برادران روشن
بعد عمری رسیده پیرهنی
گفته بودم که من مرید توام
گفته بودم که تو مراد منی
راستی یک کلام مانده هنوز
ای که جان کلام در بدنی
گرچه گاهی فرشته ها مَردند
من که بودم، تو آمدی چه کُنی؟
شعری که جناب حسین دلجوئی (دلجو) در پنجاه و ششمین سالروز تولدم سرودند
نقیضه تضمین بر غزل حافظ
به مژگان سیه کردی هزارن رخنه در دینم
بلی لازم نباشد مته، چون من Made in چینم
ندارم حال از جا پا شدن، گر درد داری، خود
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
اگر داری تو آلزایمر، خودم استیل کولینم
بگفتم که ندارم حال از جا پا شدن، اما
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بی بنیاد، از این فرهاد کش فریاد
به من از بیستون حرفی زنی بر خویش می ر...
فقط یک ترم رفته هاگوارد و شد چنان استاد
که کرد افسون نیرنگش ملول از جان شیرینم
ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
نیازی نیست بر کولر، ز سیما، فیلم میبینم
مغنی بوده ام عمری، مرا با عود و عنبر چه؟
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که یک تفسیر الحاقی به نفعم کرد کاترینم
و با من گفت قربانت گزینه های روی میز
که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
اگرچه مطمئناً من کمی بهتر ز پوتینم
حلالم باد اگر من دوست بگزینم به جای جان
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
و ساقی گفت: ساکت شو،که دارم خواب می بینم
همه رویای ارزانی، تو از خوابم چه می دانی؟
که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر گویند در دور دگر هم عضو کابینه م
چه غم دارم که برق خانه ام وصل است یا قطع است
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
چه کس در دفتر اسناد رسمی کرده تضمینم؟
نگویی این خطا باشد که بی ربطند ابیاتم
همانا بیغلط باشد که حافظ داد تلقینم
نقیضه ای بر غزل وحشی بافقی با مطلع
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
گفتم از حال و هوای او، غلط کردم غلط
با تو گفتم ماجرای او، غلط کردم غلط
خواستم جنس آورم از چین، خطا کردم خطا
زر، کند مس کیمیای او، غلط کردم غلط
پول هائی را که بردم چین، هدر دادم هدر
خرج شد در شانگهای او، غلط کردم غلط
یک زن چینی گرفتم، مهریه بی مهریه
دل سپردم بر وفای او، غلط کردم غلط
باز بود از ابتدا رویش ولی من رو به رو
سکه دادم رو نمای او، غلط کردم غلط
بود او چینی، ولی لحظه به لحظه دم به دم
می شکستم من به جای او، غلط کردم غلط
کونگ فو زد، شد سیاه این پیکر من جا به جا
از کمربند سیای او، غلط کردم غلط
با حساب بانکیم خود را رها کردم رها
ثروت من شد فدای او، غلط کردم غلط
همچو وحشی رفت جانم در هوایش، حیف حیف
خو گرفتم با جفای او، غلط کردم غلط
بر اساس ترانۀ "شهر خالی خانه خالی" سروده شده. لطفاً روی آن آهنگ ترنم کنید
شهر سرده، جاده سرده، کوچه سرده، خانه داغه
جیب خالی سفره خالی لیک روشن صد چراغه
پخته اند از هُرم گرما میهمان و اهل خانه
جملگی در التهاب و پنجره ها چارتاقه
وای از دنیا که یار از یار می ترسد
عاشق از این دلبر تب دار می ترسد
خشک شد دریاچه بالاجبار می ترسد
غنچه های تشنه از این کار می ترسد
گاز و آب از برگۀ اخطار می ترسد
کنتور برق از اضافه بار می ترسد
در زمستان چون دمای خانه ام از حد گذشت
لحظه های گرم خانه بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد
تا بلی گفتم بلا شد
هر زمستان ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ خانه های داغ را بر سر زدم
آب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید
شهر گرمه، جاده گرمه، کوچه گرمه، خانه سرده
جیب خالی، سفره خالی، پر ز خالی جیبِ مَرده
کوچه ها مثل جهنم تفت دیده، داغ کرده
توی خانه زمهریره، فاصله تنها یه پرده
وای از دنیا که یار از یار می ترسد
عاشق از این دلبر تب دار می ترسد
خشک شد دریاچه بالاجبار می ترسد
غنچه های تشنه از این کار می ترسد
گاز و آب از برگۀ اخطار می ترسد
کنتور برق از اضافه بار می ترسد
چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
هرکسی اندرز ماها را به دست کم گرفت
چشمه ها جوشی ندارد تشنه که نوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم هیچکس گوشی ندارد
شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی
کوچ کردن دسته دسته آشنایان عندلیبان
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی
صرفه جویی کن که یار رفته باز آید
صرفه جویی کن که بخت خفته بازآید
صرفه جویی کن گل بشکفته باز آید
تا که دریا سوی دشت تفته باز آید
بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم ومی در ساغر اندازیم
کاوه تهران 26/2/93