سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

دوزخ پارسی و جنّت عربی

گفت: "من یعرف بالفاظ العرب1

می رود در باغ جنّت بی محن

لیک هر بی دین به روز واپسین

در جهنم فارسی گوید سخن"

اخگری از پارسی دوزخ به است

از بهشتی که بود نامش عدن



1 - هرکس با زبان عربی آشنا باشد

آن ممه را لولو برد

 

قریۀ شارود کجا، جنگل شروود کجا

شخص رابین هود کجا، آن ممه را لولو برد

دولت محمود کجا، کوکب مسعود کجا

مقصد و مقصود کجا، آن ممه را لولو برد

چار کجا، هفت کجا، آن چه به ما رفت کجا

سفره کجا، نفت کجا، آن ممه را لولو برد

پاستور تهران کجا، سید خندان کجا

سیدِ خندانð کجا، آن ممه را لولو برد

بحث و نمودار کجا، آن همه آمار کجا

"چیز" به گفتار کجا، آن ممه را لولو برد

باتومای چوبی کجا، بحث به اون خوبی کجا

ننجون کروبی کجا، آن ممه را لولو برد

لولۀ آفتابه کجا، بطری نوشابه کجا

خنده کجا، لابه کجا، آن ممه را لولو برد

شمر کجا، خولی کجا، آنجلینا جولی کجا

دورۀ شنگولی کجا، آن ممه را لولو برد

دورۀ بیداد کجا، کشور آباد کجا

مردم آزاد کجا، آن ممه را لولو برد

خوشۀ یارانه کجا، نعرۀ مستانه کجا

باده و پیمانه کجا، آن ممه را لولو برد



ð  اشاره به آن سید که همیشه لبخند به لب دارد

مرگ پروانه

پــر گشوده غم روی خانه ام

روی خانه ام، پر گشوده غم

وای از این خزان در دل بهار

آه از این فتن، آی از این ستم

نــی کبوتری، بلکه کرکسی

هــرزه می پرد روی این حرم

ظــن نمی برد کس به رفتنم

رهروی جوان راهی عدم

وقت خواب شد، شهرزاد من

فــاتحه مخوان، قصه گو تو هم

چــهرة تو آئینه من است

یــک مژه مشو شاهرخ دژم

طوطی

یکی را طوطی ای بد نیک گفتار

به هر پایش نخی بسته چو زنّار

نخ پای چپش را چون کشیدی

به پای راستش می گشت ستوار

به روسیه هزاران فحش می داد

که لات چاله میدان است انگار

وگر که ریسمان را می کشیدی

ز پای راستش می گفت صد بار

که نفرین بر سیاست های غربی

و مرگش باد آمریکای خونخوار

جهولی، کودنی، دیوانه ای گفت

کشم گر هر دوی نخ ها به یک بار

چه خواهد گفت این طوطی؟ گمانم

کند با هر دو در یک لحظه پیکار

و طوطی با کلام دیپلماتیک

بگفتا: عاقلانه نیست این کار

اگر با هم کشی دو ریسمان را

می افتم، آی نکش، هوی، دست بردار

شب عیده

شب عیده سر پل دسفروشا داد می زنن

آی خانوم، آی کوچولو، آی آقایون، اهل وطن

بخرین، آتیش به مالم زده ام، شورت و پیرن

همه یک جور می پوشن، مرد و پسر، دختر و زن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

یارو آدم شده، حوا شده داف خوشگلش

تهرون ما یه بهشته، پاریس و رم رو ولش

لباسا خارجیه، پارچه و مارک و مدلش

آخرین مد از توی ژورنالای چین و پکن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

آبجی اون لباسای رنگ و وارنگ و ور ندار

گرچه فرقی نداره، می خوای بپوش، می خوای درآر

خدا کاری کرده سبزه همه جا فصل باهار

رنگ سال سبزه، شکیرا می پوشه رنگ بدن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

آخه اون مردم آلامد و اهل دل کوشن؟

این طرف آخر بنزه، اون طرف خز فروشن

جین سبزم اومده، چون که همه جین می پوشن

حاج آقا جای عبا، اهل قبور جای کفن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

خلیجی خط کشیده دور چشای نرگسش

مانتوش اونقد تنگه که بالا نمیاد نفسش

می گه شد سن تروپه، با لعبتای تاپ لسش

توی تهرون بپوشش، بکن اگه رفتی به کن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

یکی با تی شرت قرمز ویراژ خفیف می ده

زیر گوش دختره شماره تیلیف می ده

دختره تو دهنش می زنه، با یه کیف می ده

فحش بد، مرتیکه خار و خسِ کیف تو دهن

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من

مرده تا چش می چرونه دخترای خوش گلو

اینجای اینو نیگا می کنه، اونجای اونو

خانومش بهش می گه:"صبری بکن تا تو خونُو             

بزنُم توی سرت، با ماهیتابُه ی چودن"

تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من