-
آکادمی اقتصاد ایران خانم 2011
شنبه 8 بهمن 1390 15:18
خانم ها آقایان به آکادمی اقتصاد ایران خانوم 2011 خوش آمدید امیدوارم این مرحله فاینال باشه و دوره ی دیگه ای برگزار نشه از بین صدها نفر دزدان بیت المال، رانت خوار و اختلاس گر با پول شما بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر و میزان اختلاس این 5 نفر انتخاب شدند آقای مرتضی رفیق دوست قاضی پرونده گفت: حبس ابد مقامات قضایی گفت: 6...
-
زاغ و روباه امروزین
سهشنبه 29 آذر 1390 14:53
زاغکی تکه ای نجاست دید به دهان بر گرفت و زود پرید بر درختی نشست در راهی که از آن می گذشت روباهی از سکانس درخت روبه شاد یاد درس کلاس دو افتاد با خودش گفت زاغ منگل نیست نیمی از آن پنیر هم کافیست روبه آزمند وارون بخت زود رفت ونشست پای درخت گفت: به به چه شام نیکویی چه دیزاینی، چه رنگ و چه بویی وای استارتر تو چه خوبست مین...
-
مراسم دهمین سالگرد "در حلقه رندان"
جمعه 15 مهر 1390 03:42
مراسم دهمین سالگرد "در حلقه رندان" سکانس 1 غروب، داخلی، لابی ورودی تالار اندیشه افرادی در گروه های 2-3 نفری ایستاده اند و صحبت می کنند PAN روی افراد حاضر در سالن Zoom in روی پلاکارد کنار در ورودی تالار اندیشه متن پلاکارد: دهمین سالگرد " در حلقه رندان " با حضور اساتید ارجمند مهندس کاوه و ناصر فیض و...
-
هیچ مگو
چهارشنبه 12 مرداد 1390 12:02
من که اهل ددرم، غیر ددر هیچ مگو پیش من جز سخن سیر و سفر هیچ مگو گفت از درد کمر کوه نوردی نکنم گفتمش دشت برو، کوه و کمر هیچ مگو گفت گیرم که سفر، سوی کجا باید رفت؟ گفتمش سی و یک استان و سفر، هیچ مگو گفت این است خوراک دو سه سالم، پس از آن؟ گفتمش باز برو، دور دگر، هیچ مگو گفت این سی و یک استان سفر یک دوره است گفتمش سیب...
-
بهانه میار
جمعه 20 اسفند 1389 00:56
هوا هوای طرب زای عشق با حواست نماز عشق به پا می کنم که او با ماست گناه عشق تو بر گردنم، بهانه میار اگر که عشق گناهی به عالم بالاست ملائک ازسفر عرش تا زمین خواندند هوا هوای طرب زای عشق با حواست
-
دوزخ پارسی و جنّت عربی
دوشنبه 8 آذر 1389 02:41
گفت: "من یعرف بالفاظ العرب 1 می رود در باغ جنّت بی محن لیک هر بی دین به روز واپسین در جهنم فارسی گوید سخن" اخگری از پارسی دوزخ به است از بهشتی که بود نامش عدن 1 - هرکس با زبان عربی آشنا باشد
-
آن ممه را لولو برد
یکشنبه 31 مرداد 1389 02:09
قریۀ شارود کجا، جنگل شروود کجا شخص رابین هود کجا، آن ممه را لولو برد دولت محمود کجا، کوکب مسعود کجا مقصد و مقصود کجا، آن ممه را لولو برد چار کجا، هفت کجا، آن چه به ما رفت کجا سفره کجا، نفت کجا، آن ممه را لولو برد پاستور تهران کجا، سید خندان کجا سیدِ خندان ð کجا، آن ممه را لولو برد بحث و نمودار کجا، آن همه آمار کجا...
-
مرگ پروانه
پنجشنبه 20 خرداد 1389 17:05
پـ ـر گشوده غم روی خانه ام ر وی خانه ام، پر گشوده غم و ای از این خزان در دل بهار آ ه از این فتن، آی از این ستم نـ ـی کبوتری، بلکه کرکسی هـ ـرزه می پرد روی این حرم ظـ ـن نمی برد کس به رفتنم ر هروی جوان راهی عدم و قت خواب شد، شهرزاد من فـ ـاتحه مخوان، قصه گو تو هم چـ ـهرة تو آئینه من است یـ ـک مژه مشو شاهرخ دژم
-
طوطی
سهشنبه 11 خرداد 1389 03:51
یکی را طوطی ای بد نیک گفتار به هر پایش نخی بسته چو زنّار نخ پای چپش را چون کشیدی به پای راستش می گشت ستوار به روسیه هزاران فحش می داد که لات چاله میدان است انگار وگر که ریسمان را می کشیدی ز پای راستش می گفت صد بار که نفرین بر سیاست های غربی و مرگش باد آمریکای خونخوار جهولی، کودنی، دیوانه ای گفت کشم گر هر دوی نخ ها به...
-
شب عیده
جمعه 28 اسفند 1388 02:18
شب عیده سر پل دسفروشا داد می زنن آی خانوم، آی کوچولو، آی آقایون، اهل وطن بخرین، آتیش به مالم زده ام، شورت و پیرن همه یک جور می پوشن، مرد و پسر، دختر و زن تیپ خوبه، تیپ خفن، هم واسه تو، هم واسه من یارو آدم شده، حوا شده داف خوشگلش تهرون ما یه بهشته، پاریس و رم رو ولش لباسا خارجیه، پارچه و مارک و مدلش آخرین مد از توی...
-
ندار بی درجه
دوشنبه 5 بهمن 1388 01:24
لطفاً این شعر را با آهنگ مدار صفر درجه ترنم کنید وقتی گلوی جوجه ای، با تیغ تیزی می درید وقتی به مطبخ جوجه را، بر سیخ هایش می کشید وقتی که عطر زعفران، تا آسمان ها می پرید وقتی که او بر آتش منقل دمادم می دمید من عاشق جوجه شدم، نه عقل ماند و نه دلی چیزی نمی خواهم دگر، از کوفته های قلقلی یک آن حواسم پرت شد، یک گربه آنجا...
-
ساعت زمان نشناس
جمعه 22 آبان 1388 03:16
مادر همسرم دوشنبه قبل باز هم میهمان ما شده بود بین صحبت ز جای خود برخاست خسته از گفتمان ما شده بود رفت و با دخترش گلایه نمود که عجب شوهر تو بدخو بود ناگه افتاد ساعت از دیوار در همان جا که پیش از آن او بود خشمگین گشته با غضب کردم غرغری که به زیرلب بوده است تف بر این ساعت زمان نشناس که همیشه کمی عقب بوده است
-
مثل دیگر زنان کوچه
یکشنبه 3 آبان 1388 14:42
بعد هشتاد سال سن یک مرد هوس زوجه جدیدی کرد یک سری رفت تا پل تجریش دید هر گوشه دختری کم و بیش همه تو دلبرو و مامانی کیف و کفش "جیورجو آرمانی" روسری های مارک "تدلاپیدوس " مارک شلوار "گوچی" مانتو "بوس" همگی هفت خط و او ناشی رو نگو، بلکه بوم نقاشی منتظر بهر بوق بنز و ژیان جمله...
-
کوسه
دوشنبه 19 مرداد 1388 22:57
یکی بود، یکی نبود. روزگاری دور کوسه ای در اقیانوسی زندگی می کرد که بسیار خشن و در عین حال سریع بود – از همة قایق های تند رو هم سریع تر-. ماهی های کوچک اقیانوس که از خشونت کوسه به جان آمده بودند، همه گوشه گیر شدند که ناگاه ...، کوسه ما بدون هیچ تماسی با جنس مخالف از بطن خود کوسه ای زائید. کوسه جوان نه خشونت کوسه مادر...
-
کلام ارجمند
شنبه 27 تیر 1388 01:17
گرچه شعر من کلامی ساده است کاوه بهر داغتان آماده است شعر های من کلام عاشقی اشت شعرهایم شاخه های رازقی است شعرهایم حرف امروز همه است شعرهایم نکتة بی واهمه است یک دو بیت اینجاست، گفتندم نخوان پس نخوانم بهر حفظ جمعمان شعر می خوانم نه بهر نیشخند شعر می گویم، کلام ارجمند بیت بعد آن سوی خط قرمز است خواندنش موکول بر تا هرگز...
-
میز کنفرانس
یکشنبه 1 دی 1387 02:08
-
پنجره ها
دوشنبه 6 آبان 1387 17:30
پنجره های من و تو با هم وا می شوند پنجره های من و تو با هم بسته می شوند پنجره های من و تو، به هم وابسته می ش.ند پنجره های من و تو در تنهائیمان وا می شوند پنجره های من و تو در ازدحام بسته می شوند پنجره های من و تو، در ازدحامِ تنهائی وابسته می شوند پنجره تو، وقتی تو پشت پنجره ات هستی وا می شود پنجره تو، وقتی پدرت نیز...
-
چشمه
سهشنبه 1 آبان 1386 19:54
چه قَدَر کم داره چشمه، اگه بارون نباشه اگه که کنارش اون بیدای مجنون نباشه بید مجنونم که باشه به چه دردی می خوره؟ اگه یه پرنده رو شاخه ها مهمون نباشه یه پرنده هم باشه، بازم چه فایده ای داره؟ اگه رو شاخه ها یک لونه آویزون نباشه حالا لونه هم که باشه، مگه فرقی می کنه؟ وقتی جفتش توی لونه بغل اون نباشه بگو جفتشم باشه، کسی...
-
پیرمرد و خرش
دوشنبه 11 تیر 1386 15:01
برای دیدن کلیپ اجرای این شعر روی تصویر زیر کلیک کنید یک شب بی ماه، یک جای غریب از فراز کوه، راهی رو به شیب کوره راهی تنگ و تار و ناشناس یک الاغ پیر، مردی آس و پاس زوزه ی گرگ و هیاهوی شغال قهقه کفتارهای بی خیال برف روی خاک جاده سردِ سرد مانده بر آن رد پای خر و مرد در سراشیبی خرک ترمز برید تیزتر می رفت و مرد او را ندید...
-
در سوگ دوست نازنینم "فرنوش بهرامپور"
شنبه 23 دی 1385 13:00
بـ ـرف آمد، سرد شد، خاموش شد چون آذرش هـ ـیمه ها یخ بست، بی هرم حضور پیکرش ر فت، ما را پشت سر بگذاشت با سرمای دی آ سمان بارید آنشب، تا سحر چشم ترش مـ ـهربان من چرا نامهربانی ساز کرد؟ پـ ـرکشید و رفت و من جا مانده ام پشت سرش و قت رفتن گفت با یاران: "خدا حافظ، همه " ر اهی قرب خدا شد، "کاوه" ماند و...
-
منو ببخش
یکشنبه 2 مهر 1385 02:16
مریم حیدرزاده بلد نبود اینجوری بگه ... من گفتم اگه پولو دوسش دارم خیلی زیاد، منو ببخش اگه با مال تو می خوام بشم دوماد، منو ببخش منو ببخش اگه روزا، سرت کلاهی می ذارم منو ببخش اگه شبا، کلاهتو ورمی دارم منو ببخش، اگه به دُم کلفتا هی رشوه می دم منوببخش اگه بشون،ویسکی،عرق،میوه می دم منو ببخش اگه بساط عیششون رو می سازم اگه...
-
چاپلوسی
چهارشنبه 4 مرداد 1385 03:54
باز می بینم که سَر خم کرده ای باز هم از شرم سُرخم کرده ای باز هم هی این در آن در می زنی چاپلوسی را دمادم کرده ای باز هم آمد رئیس تازه ای دست و ابریشم فراهم کرده ای حرمت خود را شکستی کم نبود؟ قدر یاران را چرا کم کرده ای؟ هیچ کس بی مایه تر از تو نبود مایه خالی بود، در هم کرده ای
-
سال هزار و سیصد و هشتاد و ...
پنجشنبه 3 فروردین 1385 20:21
بگذشت سالی سخت برما، سخت چون کوه سال هزار و سیصد و هشتاد و اندوه سال جسارت بر پیمبر، سال توهین سال هزار و سیصد و هشتاد ونفرین سالی که دنیا آن طرف بود این طرف ما سال هزار و سیصد و هشتاد وغم ها سالی که هر کیکی که ما پختیم شد زرد سال هزار و سیصد و هشتاد وپر درد سال گوانتانامو، سال بو غُرَیبه سال هزار و سیصد و هشتاد وریبه...
-
ماهِ سرما خورده
دوشنبه 5 دی 1384 22:18
ماه می لرزید زیر یورش سرما و طوفان قلب می لرزید، اما نی ز سرمای خیابان رودها در شهر جاری بود از باران آن شب عشق جاری بود اما، در دلم زان ماه لرزان سردبودآن شب،چه بارانی!چه سرمایی!چه سوزی! در دل من می گرفت اما شرار سرکشی جان در نگاه ماه سرما خورده آتش بود گویی قلب من می سوخت، اما باز می لرزید پنهان ها، ها! می کرد بر...
-
قافیه هاشو خودت حدس بزن
دوشنبه 26 مرداد 1383 21:16
قافیه های این شعر را خودتان حدس بزنید ای که از تو گشت بزم ما جلی خاکساریم ارچه ما جمله، ... ولی ما مریدیم و تو هستی پیر ما پس بیا بنشین به روی ... صندلی باش امشب با دل و جان آیمت خواب یا بیدار، در دم ... گو بلی چون رسم بر تو نگاهت می کنم تا شود وقت پگاهت ... منجلی از همه خوب و بد این زندگی من ندیدم در تو غیر از ......
-
هم قدم با فرشته ای بر خاک
سهشنبه 13 مرداد 1383 05:23
فرش خیابان و قدم های من و تو گرمای سوزان و قدم های من و تو رهپویه ای طولانی و آن خنده هایت وسواس شیطان و قدم های من و تو شور جوانی از تو، ضعف پیری از من توفیر پنهان و قدم های من و تو تو یک جوان شاد و من یک پیر فرتوت زنجیر دستان و قدم های من و تو هر سو نگاهی کنجکاو و جستجوگر یک شَـــــــــــــهر حیران و قدم های من و تو...
-
سگ و مسجد
شنبه 9 اسفند 1382 14:56
برای شنیدن اجرای شعر با لهجۀ لری توسط شاعر روی تصویر زیر کلیک کنید لطفاً این شعررا به صورت ستونی بخوانید. ستون سمت راست ملمع فارسی ترکی و ستون سمت وسط همان شعر ولی ملمع فارسی لری است. در ستون سمت چپ هم ترجمه فارسی عبارات ترکی و لری را می توانید بخوانید. عو،عو، عو زچپ گریخت به راست یک چماق دگر فرود آمد مؤمنین حلقه ای...
-
باز هم "مصطفای رحماندوست"
پنجشنبه 2 بهمن 1382 02:13
وقتی از کار آمدم خانه دختر کوچکم دوید جلو بابا جان، مادرم خرید امروز یک کتاب قشنگ شعر نو زودتر دست و روی خویش بشوی مادرم ریخت چای در فنجان بخور و بعد از آن برای گُلَت دو سه تا شعر از کتاب بخوان اولین شعر را که می خواندم به گمانم رسید باز از اوست آری آری نوشته پای شعر باز هم " مصطفای رحماندوست "
-
رمضان
دوشنبه 5 آبان 1382 01:15
دو سه شب پیش بهر ذکر و دعا آمدم مسجدی به شهر شما واعظی گفت بر سر منبر به همه حاضران به توپ و تشر : کای جماعت! همه کنید دعا رمضان بگذرد ز ما به رضا جاهلی زان میانه بر پا خاست گفت: ملا، به حکمنی که رضاست گفت واعظ: مگر تو در این ماه چه صوابی نموده ای گمراه؟ جاهل از روی صدق با او گفت : روزه خوردم به روزهای جفت نگرفتم به...
-
فوت
جمعه 14 شهریور 1382 00:24
رینگ رینگ رینگ ، عزیزم ببین که کیست؟ با این دو دست؟ ببین تا کجا کفی است رینگ رینگ رینگ ، خانم جان ببین که کیست؟ هر کس که بود بگو " کاوه " خانه نیست رینگ رینگ رینگ ، به من چه خودت بگو رینگ رینگ رینگ ، بفرما، سلام، الو پوف ، چی؟ پوپوف . تو فقط فوت میکنی؟ پس لااقل به دو فوتم بگو زنی پوف پوف . چه خوب، پس اهلی،...