سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

غنچه در تابوت

خدای عز و جل برکند ز پا بندش

نگاهدار بُوَد کودکان دلبندش

هزار غنچه بچیند ز باغ فروردین

اگرچه چید گلم را ز پا و آوندش

"به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش

که تند باد اجل بی دریغ برکندش"

بگو: در این محاکمه قاضی نه عدل و داد کند

قصاص گو نکند، خاندانش شاد کند

اگرچه در غم سنگین نهاد خانۀ من

دوام خانۀ او را بنا نهاد کند

"به دوستی جهان بر، که اعتماد کند؟

که شوخ دیده نظر با کسیست، هر چندش"

بگو: نسیم ز چشمش چنان که ابر بهار

سرشک خون بفشاند به همدمی نگار

ز ره رسد نریمان، زره درید به تن

خبر شنید، کریمان، که گل فتاد از دار

"به لطف خویش خدایا روان او خوش دار

بدان حیات بکن زاین حیات خرسندش"

به مهری از دل صادق روایت از راوی است

که اشک و تب و رنج و همّ و غم کافی است

چو شهد کام ننوشد بدین خراب آباد

بدان جهان علی از کوثرش بدان ساقی است

"گر آفتاب بشد، سایه همچنان باقی است

بقای اهل حرم باد و خویش و پیوندش"

ببین که غنچه شکفته است در دل تابوت

اگرچه دشمن خود را، مبر به شهر سکوت

مباد مرگ پسندی، به دشمنان حتی

فدای خوی خوش خلق طاهر نیکوت

"یکی دعای تو گفتم، یکی دعای عدوت

بگویم آن را، گر نیک نیست مپسندش"

خدای، آن که در این درد و غم شکیب آرد

عطا کناد بهشت و، هر آن که ریب آرد

به دوزخش بفرستد، نبخشدش هرگز

ز گوشه گوشۀ جنت ملک نهیب آرد

"هر آن که پای خلاف تو در رکیب آرد

به خانه باز رود اسبِ بی خداوندش"

کاوه   تهران 6/3/65

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد