سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

دلشوره ای عظیم

وقتی صمیم آمدنت هم نمی رسد

حتی کلیم آمدنت هم نمی رسد

آمد بهار تازه، ولی نازنین من

بر ما نسیم آمدنت هم نمی رسد

من آشنای عطر تو هستم، بگو چرا

حتی شمیم آمدنت هم نمی رسد؟

تعبیر خواب های قدیمی من، دگر

خواب قدیم آمدنت هم نمی رسد

ای پاسخ سلام من ای تک سوار من

اسب سلیم آمدنت هم نمی رسد

یخ بسته قلب ها به زمستان دوریت

هُرم صمیم آمدنت هم نمی رسد

دلشوره ای عظیم به جانم نشسته است

شور عظیم آمدنت هم نمی رسد

از"آ" گذشته "کاوه ولی کِی امید هست

وقتی به "میم" آمدنت هم نمی رسد

چرا؟

فدای چشم نرگست، نگه چرا نمی کنی؟

فرشته خوی من چرا نظر به ما نمی کنی؟

رها چرا نمی کنی، دو زلف چون کمند و یا

ز بند زلف خود چرا مرا رها نمی کنی؟

سیاه موی من ز تو شده است تیره روز من

چرا چو ماه روی خود شب مرا نمی کنی؟

از این که عاشقت چنین به خون دل فتاده است

دو گونه سرخ می کنی، ولی حیا نمی کنی

دگر دو بوسه گر که نذر این غمین نمی کنی

همان نذور کهنه را چرا ادا نمی کنی؟