بوی گیسوی پریشان می دهی
بوی عطر دختران تازه رس
بوی بوسه، بوی پستان می دهی
بوی سنگین شراب خانگی
بوی مخموران و مستان می دهی
گویمت: بوی عجوز روسپی
بوی پیکرهای عریان می دهی
بوی خون دختر رز کی دهی؟
بوی خون حیض هیزان می دهی
بوی حوا، بوی گندم، بوی مار
بوی هبط نسل انسان می دهی
بوی دیو و بوی ابلیس رجیم
بوی ریمن، بوی شیطان می دهی
بوی پرواز ملخ بر کشتزار
بوی گندمزار سوزان می دهی
بوی هستی سوز سیلاب بلا
بوی تندر، بوی طوفان می دهی
بوی قحطی و کویر و شوره زار
بوی خاک خشک عطشان می دهی
بوی کفتاران و بوی کرکسان
بوی لاشه، در بیابان می دهی
بوی تیغ و دشنه و شمشیر و خون
بوی سرداران بی جان می دهی
بوی کشتن، بوی مردن، بوی جنگ
بوی جغد شهر ویران می دهی
بوی تابوت سیاه مردگان
بوی دست مرده شویان می دهی
فاش گویم، بودنت بودار هست
آشکارا بوی پنهان می دهی
آری آری بوی رحمان می دهی
با پوزش به خاطر چند قافیه شایگان که علی رغم وقوف با ترجیح موضوع از شعر حذف نشدند