سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)
سیب کال حوا

سیب کال حوا

اشعار و نوشته های کاوه جوادیه / (کاوه) / (مهندس کاوه) / (کاوه جوادی)

از گوجه تا هسته

16 آذر دکتر روحانی در دانشگاه تهران گفت: در هر مناسبتی از گوجه‌فرنگی تا انرژی هسته‌ای نسبت به دولت انتقاداتی مطرح می‌شود

 

بهش گفتم:

پیش از اون که رو اون صندلی و پشت اون میز بشینی بهت گفتم:

نگی گرونی به توچه، نگی تورم به توچه

نگی که هرکی رفته تو، خوشه سوم به تو چه

نگی که نرخ برق و آب و نون گندم به توچه

نگی که گشنه موندنِ تمام مردم به تو چه

نگی توی محل ما، ارزونیه برای من

بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن

 

صد رحمت به اون یکی که اقلاً یک آدرس داد که گوجه فرنگی سر کوچۀ ما ارزونه، تو همون آدرس رو هم ندادی


و جالب این که در هر دو مورد هم مسئله، مسئلۀ گوجه فرنگی بود

 

هرچی فتنه س زیر سر این فرنگیاس

تو چی کاره حسنی؟

حاج آقا، هی حاج آقا، تو چی کاره حسنی؟

تو کار ما و خدا، تو چی کاره حسنی؟

شما که جاتون رزرو، حوریام منتظرن

عجبا ای عجبا، تو چی کاره حسنی؟

مارو بردن به جهنم سوزوندن، سننه

تن ما و آتیشا، تو چی کاره حسنی؟

نیش مار غاشیه، گرزهای آتشین

همه شون برای ما، تو چی کاره حسنی؟

تو قیامت را-  ندن، به بهشتم، به درک

نخوام اون باغ و صفا، تو چی کاره حسنی؟

تو و خوردن شراب، دمرو از توی جوب

من و این جام طلا، تو چی کاره حسنی؟

تو و غلمان جوان، من و کیم کارداشیان

راستشو بگو، حالا، تو چی کاره حسنی؟

تو که بهتر می دونی، میشه آتیش، باغ گل

اگه که بخواد خدا، تو چی کاره حسنی؟

تو جهنمم باشم، عینهو بهش میشه

تا بیاد آنجلینا، تو چی کاره حسنی؟

ما که تو بهش بودیم، چی آوردمون زمین؟

قصه های شماها، تو چی کاره حسنی؟

توی اون قصۀ سیب، مار و ابلیس و گناه

شیطون ناقلا، تو چی کاره حسنی؟

تو میگی نباشه و نبینم تا دل نخواد

پس جای حیاس کجا؟ تو چی کاره حسنی؟

شلوار کردی، ساپورت، بیکینی، فرق نداره

واسه چشم با حیا، تو چی کاره حسنی؟

دیدی و خواستی ولی رو دلت پا بذاری

میشی آدم و الا، تو چی کاره حسنی؟

حالا باز می گی باید، را بهشتو صاف کنی

شده ای وزیر را؟ تو چی کاره حسنی؟

یکی گف بازم داری میگی از آشیخ حسن؟

رو دمش گذاشتی پا؟ تو چی کاره حسنی؟

این حسن تا اون حسن، می کنه صد گز رسن

گفتمش پرتی بابا، تو چی کاره حسنی؟

نصرت الله وحدت

نــقش ها بر لوحی دل کردس مثی فرهاد حک

صــورتی شیرین کشیدس بر دِلی ما، خوش نمک!

روزنه‌ی امّید1 بودس وقتی نقصی فنیــا2

تــاکسی عشقــا3 می روندس، چرخی پنچِر، آ بی جک

اصفَهونی4 بودس آ اِز سرزِمینی هیتلر5

لِــکّالِک رفتس نیویورکــا6 گرفتس با کلک

لــج آ لجبازی7 می کردس، با خدا، با ناخدا8

هــی می کردس ازدواج، آ پنجمیشا9 زد محک

واقعاً یک شوهری شد پاستوریزه10 بعدی اون

حَــیف، مردی در قفس11 شد اِز عیالی دو به شک

در هیاهو12ی سرودی زندگی13 دنیایی پول14

تـَـرک15 کرد آ، اومِد از سویی بهشدِش قاصدک:16

نصرت الّه!وحدت17تورمزپیروزی‌توست

باخدا بودی تو عمری و بُوَد الّه معک



 

17

فیلم شناسی نصرت الله وحدت:

1

  روزنه امید  

۱۳۳۸

2

  نقص فنی  

۱۳۵۵

3

  تاکسی عشق  

۱۳۴۹

4

  مردی از اصفهان  

۱۳۴۶

5

  یک اصفهانی در سرزمین هیتلر  

۱۳۵۶

6

  یک اصفهانی در نیویورک  

۱۳۵۱

7

  لج و لجبازی  

۱۳۵۱

8

  ناخدا باخدا  

۱۳۵۲

9

  پنجمین ازدواج  

۱۳۳۴

10

  شوهر پاستوریزه  

۱۳۵۰

11

  مردی در قفس  

۱۳۴۴

12

  هیاهو  

۱۳۵۳

13

  سرود زندگی  

۱۳۴۸

14

  دنیای پول  

۱۳۴۴

15

  فرار از بهشت  

۱۳۵۳

16

  قاصد بهشت  

۱۳۳۸

 

  دختر سر راهی  

۱۳۳۲

 

  خورشید می درخشد  

۱۳۳۵

 

  نردبان ترقی  

۱۳۳۶

 

  آسمون جل  

۱۳۳۸

 

  شانس و عشق و تصادف  

۱۳۳۸

 

  صفرعلی  

۱۳۳۹

 

  عروسک پشت پرده  

۱۳۳۹

 

  مرغابی سرخ کرده  

۱۳۴۰

 

  مسافری از بهشت  

۱۳۴۲

 

  عروس فرنگی  

۱۳۴۳

 

  زبون بسته  

۱۳۴۴

 

  فیل و فنجان  

۱۳۴۵

 

  یک قدم تا بهشت

1345

 

  نیم وجبی  

۱۳۴۶

 

  شکار شوهر  

۱۳۴۷

 

  ماجرای شب ژانویه  

۱۳۴۷

 

  دو دل و یک دلبر  

۱۳۴۸

 

 اجل معلق  

۱۳۴۹

 

  زندگی وارونه  

۱۳۵۰

 

  عشقی ها  

۱۳۵۰

 

  قصاص  

۱۳۵۰

 

  نوبر اصفهان  

۱۳۵۰

 

  تولدت مبارک  

۱۳۵۱

 

  خوشگذران  

۱۳۵۲

 

  کی دسته گل به آب داده؟  

۱۳۵۲

 

  شوهر کرایه ای  

۱۳۵۳

 

  شوهر جونم عاشق شده  

۱۳۵۵

 

  روزهای بی خبری  

۱۳۵۶

 

  مشکل آقای اعتماد  

۱۳۵۶

پراکنده گویی

نقیضه تضمین بر غزل حافظ

به مژگان سیه کردی هزارن رخنه در دینم

بلی لازم نباشد مته، چون من Made in چینم

ندارم حال از جا پا شدن، گر درد داری، خود

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

اگر داری تو آلزایمر، خودم استیل کولینم

بگفتم که ندارم حال از جا پا شدن، اما

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

جهان پیر است و بی بنیاد، از این فرهاد کش فریاد

به من از بیستون حرفی زنی بر خویش می ر...

فقط یک ترم رفته هاگوارد و شد چنان استاد

که کرد افسون نیرنگش ملول از جان شیرینم

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

نیازی نیست بر کولر، ز سیما، فیلم میبینم

مغنی بوده ام عمری، مرا با عود و عنبر چه؟

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که یک تفسیر الحاقی به نفعم کرد کاترینم

و با من گفت قربانت گزینه های روی میز

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

اگرچه مطمئناً من کمی بهتر ز پوتینم

حلالم باد اگر من دوست بگزینم به جای جان

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز

و ساقی گفت: ساکت شو،که دارم خواب می بینم

همه رویای ارزانی، تو از خوابم چه می دانی؟

که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین

اگر گویند در دور دگر هم عضو کابینه م

چه غم دارم که برق خانه ام وصل است یا قطع است

اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد

چه کس در دفتر اسناد رسمی کرده تضمینم؟

نگویی این خطا باشد که بی ربطند ابیاتم

همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم

غلط کردم

نقیضه ای بر غزل وحشی بافقی با مطلع

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط

گفتم از حال و هوای او، غلط کردم غلط

با تو گفتم ماجرای او، غلط کردم غلط

خواستم جنس آورم از چین، خطا کردم خطا

زر، کند مس کیمیای او، غلط کردم غلط

پول هائی را که بردم چین، هدر دادم هدر

خرج شد در شانگهای او، غلط کردم غلط

یک زن چینی گرفتم، مهریه بی مهریه

دل سپردم بر وفای او، غلط کردم غلط

باز بود از ابتدا رویش ولی من رو به رو

سکه دادم رو نمای او، غلط کردم غلط

بود او چینی، ولی لحظه به لحظه دم به دم

می شکستم من به جای او، غلط کردم غلط

کونگ فو زد، شد سیاه این پیکر من جا به جا

از کمربند سیای او، غلط کردم غلط

با حساب بانکیم خود را رها کردم رها

ثروت من شد فدای او، غلط کردم غلط

همچو وحشی رفت جانم در هوایش، حیف حیف

خو گرفتم با جفای او، غلط کردم غلط