-
ره آورد
چهارشنبه 18 آذر 1394 13:05
به مصطفی بادکوبۀ عزیز در آستانۀ سفرش به قونیه ره آوردت کمی عرفان بیاور کمی عشق و کمی عصیان بیاور سماعی کن بر ملای رومی کمی، تنها کمی " انسان " بیاور کاوه تهران 94/9/18 و پاسخ آن نازنین برادر جان ، ز طنزت شاد گشتم زغم ها لحظه ای آزاد گشتم تو دانی عشق و عرفان خود همینجاست همینجا عاشق « استاد» گشتم
-
یک بام و دو هوا
شنبه 10 مرداد 1394 18:55
کـ ـبوتر پرگشود و رفت از ایوان بـ ـه بال عشق از این کاشانه پر زد ا ز این خانه پرید و لانۀ عشق ا ز این ایوان به ایوانی دگر زد مـ ـرا چشمی است اشک و چشم دیگر سـ ـراسر شور، شادی، شوق، لبخند د وباره قصۀ یک بام و دو حال هـ ـوای ابری و خورشید ، هم چند یـ ـکی جان مرا از من جدا کرد یـ ـکی که آمد و خود جان من شد نـ ـفس از سینه...
-
یک سال وسه ماهِ تلخ
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 01:28
محمدرضا عالی پیام (هالو): خنده به لبم اگر به دل پر دردم در باطن خود سبز و به ظاهر زردم محکوم قفس شد این قناری اما یک سال و سه ماه بعد بر می گردم می روم که خودم را به اوین معرفی کنم. فردا ساعت 2 بعد از ظهر جلوی در اوین خواهم بود. برای اجرای حکمی که بر شعرهایم بریده اند. شعرهایی که یکبار در سال 92 محکوم شدم و مجددن در...
-
کافی نیست؟
جمعه 21 فروردین 1394 14:48
مرجعی کو که بگوید که " حج الیوم حرام " گرد آن خانه طواف الکی کافی نیست؟ واجب از شک میان یک و دو می شکند مستحب را بشکن شیخ، شکی کافی نیست؟ آزمودیم به تکرار و پشیمان گشتیم سکه قلب عرب را محکی کافی نیست؟ باید این شعله فرو کشت همین روز نخست تن پر سوخته شاپرکی کافی نیست؟ تا که سر باز کند این دمل مزمن چرک روی این...
-
من و حافظ
چهارشنبه 20 اسفند 1393 20:17
من و حافظ به کمک هم: ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز چون سر و فرق مطهر به چماقی بشکست دلا رفیق سفر بخت نیک خواهت بس چماق لمپن شیراز سد راهت بس بَدا شیراز و این دلواپسانش خداوندا بکُش آن شهربانش سخندانی وخوشخوانی نمی ورزنددر شیراز بیا تا با چماق این بار مهمان را براندازیم
-
من و سعدی
چهارشنبه 20 اسفند 1393 02:43
من و سعدی به کمک هم: شیراز پر غوغا شده است از فتنه دلواپسان ترسم که این آشوب ها بر هم زند شیراز را مبادا ور چماق آید به میدان همه شیراز یغمای تو باشد خوشا تفرج نوروز، خاصه در شیراز به لفظ کار نداریم آرواح ننش کاروانی همه مجروح ز شیراز آید اگر آن یار سفر کرده ما باز آید
-
یک آسمان، یک شهر
سهشنبه 28 بهمن 1393 09:37
این سو هزاران دست، چون جام بی آبی آن سو دو دست خرد، سرما و بی تابی این سو هزاران چشم، پر آب بی آبی آن سو دو قطره اشک، یخ بسته در قابی این سو هزاران دل، چون دست و لب ها خشک آن سو تنی کوچک، از سوز و سرما خشک این سو بدون چتر، آئین استسقا از عمق دل آن سو: یا سقف، یا گرما یک آسمان، یک شهر، دو خواست، یک آمین یک دم، فقط یک...
-
یل انتقام ما
جمعه 10 بهمن 1393 14:08
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان در گوش هم حکایت عشق مدام! ما با قصه های آدم وگندم نخفته ایم آغاز این فسانه شده اختتام ما خود کهنه مومیائی این زخم مزمنیم جز ما دگر چه چیز بود التیام ما قانع شدیم با دو سه نفرین برای خصم کی؟ کِی؟ کجاست شیر یل انتقام ما ؟ اکنون که هر کدام به یک سوی می رویم بر هم زده است دست چه کس انسجام...
-
از گوجه تا هسته
دوشنبه 17 آذر 1393 11:46
16 آذر دکتر روحانی در دانشگاه تهران گفت: در هر مناسبتی از گوجهفرنگی تا انرژی هستهای نسبت به دولت انتقاداتی مطرح میشود بهش گفتم: پیش از اون که رو اون صندلی و پشت اون میز بشینی بهت گفتم: نگی گرونی به توچه، نگی تورم به توچه نگی که هرکی رفته تو، خوشه سوم به تو چه نگی که نرخ برق و آب و نون گندم به توچه نگی که گشنه...
-
تو چی کاره حسنی؟
چهارشنبه 16 مهر 1393 20:36
حاج آقا، هی حاج آقا، تو چی کاره حسنی؟ تو کار ما و خدا، تو چی کاره حسنی؟ شما که جاتون رزرو، حوریام منتظرن عجبا ای عجبا، تو چی کاره حسنی؟ مارو بردن به جهنم سوزوندن، سننه تن ما و آتیشا، تو چی کاره حسنی؟ نیش مار غاشیه، گرزهای آتشین همه شون برای ما، تو چی کاره حسنی؟ تو قیامت را- ندن، به بهشتم، به درک نخوام اون باغ و صفا،...
-
نصرت الله وحدت
دوشنبه 17 شهریور 1393 12:21
نـ ـقش ها بر لوحی دل کردس مثی فرهاد حک صـ ـورتی شیرین کشیدس بر دِلی ما، خوش نمک! ر وزنهی امّید 1 بودس وقتی نقصی فنیـ ـا 2 تـ ـاکسی عشقـ ـا 3 می روندس، چرخی پنچِر، آ بی جک ا صفَهونی 4 بودس آ اِز سرزِمینی هیتلر 5 لِـ ـکّالِک رفتس نیویورکـ ـا 6 گرفتس با کلک لـ ـج آ لجبازی 7 می کردس، با خدا ، با ناخدا 8 هـ ـی می کردس...
-
جامه ای از عشق بپوشان مرا
چهارشنبه 12 شهریور 1393 02:42
من ز دیار بی غزل خسته ام دل به دل قافیه ها بسته ام منتظرم شعر بنوشان مرا جامه ای از عشق بپوشان مرا مطربم و پنجه به دف می زنم شعر تو می خوانم و کف می زنم دلخوشی ام خواندن اشعار توست دلبری و عشوه گری کار توست کاش که من مثل تو شاعر شوم بهر تغزل چو تو ماهر شوم " امیر جان دل "...........تقدیم به استاد کاوه عزیزم...
-
چه حاجت به بیان است؟
یکشنبه 19 مرداد 1393 01:34
محمد حسین علیرمضانی : دلم تنگه نگاه کاوه جان است نگاهش روشنی بخش جهان است وجودش مشعلی اندر ره راست خَمُش باشم چه حاجت به بیان است؟
-
پوستینت بپوش ،کاوه ی من
جمعه 3 مرداد 1393 01:16
ای که همچون چراغ انجمنی گل مهتاب در نگاه منی ای که در لایه های سبز غزل گل یاس شکفته در چمنی پوستینت بپوش " کاوۀ " من تا که ضحاک را کمر شکنی بس که از چهره مشک می باری گوئیا از ولایت ختنی گرچه میلاد تو مبارک شد تو مبارک تر از همین شدنی چشم تنگ برادران روشن بعد عمری رسیده پیرهنی گفته بودم که من مرید توام گفته...
-
پراکنده گویی
دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 07:35
نقیضه تضمین بر غزل حافظ به مژگان سیه کردی هزارن رخنه در دینم بلی لازم نباشد مته، چون من Made in چینم ندارم حال از جا پا شدن، گر درد داری، خود بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد اگر داری تو آلزایمر، خودم استیل کولینم بگفتم که ندارم حال از جا پا شدن، اما مرا روزی مباد آن دم که بی...
-
غلط کردم
دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 06:38
نقیضه ای بر غزل وحشی بافقی با مطلع تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط گفتم از حال و هوای او، غلط کردم غلط با تو گفتم ماجرای او، غلط کردم غلط خواستم جنس آورم از چین ، خطا کردم خطا زر، کند مس کیمیای او، غلط کردم غلط پول هائی را که بردم چین ، هدر دادم هدر خرج شد در شانگهای او، غلط کردم غلط یک زن چینی گرفتم، مهریه بی...
-
شهر خالی
جمعه 26 اردیبهشت 1393 21:48
بر اساس ترانۀ " شهر خالی خانه خالی " سروده شده. لطفاً روی آن آهنگ ترنم کنید شهر سرده، جاده سرده، کوچه سرده، خانه داغه جیب خالی سفره خالی لیک روشن صد چراغه پخته اند از هُرم گرما میهمان و اهل خانه جملگی در التهاب و پنجره ها چارتاقه وای از دنیا که یار از یار می ترسد عاشق از این دلبر تب دار می ترسد خشک شد دریاچه...
-
در سوگ محمد رضا لطفی
یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 02:35
مـ ـی توان آیا دوباره نغمه تاری شنید بی که بینی قطرۀ اشکی ز چشمانی چکید؟ حـ ـافظیه 1 بی نوا 1 یش بی نوا شد بینوا سرو شیراز 1 از غمش پژمرده شد، قدش خمید مـ ـست از آن چشمۀ نوشش 2 شدید و تا هنوز در نماز پنج گاهی 2 بال در بال 3 همید د ستگاه شور 4 در هستی معما 4 ساز شد تار در شور است از زخمی که بر جانش کشید ر مز عشقش 5 تا...
-
حلقۀ مفقوده
دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 22:56
"ما گدایان بعد از این از کار و بار آسودهایم" 1 چون که دولت گفت و ما اطفال را افزوده ایم نفت آمد بر سر سفره، پی یارانه ایم بستنی را خورده ایم و در پی فالوده ایم جملگی مان مردمی دیندار و "روحانی" شدیم گرچه می گفتیم ما با خصلتی "محمود"ه ایم پیشتر زان، جمله اهل "سید خندان" بدیم...
-
عاشقانه
جمعه 5 اردیبهشت 1393 15:05
عزیزم، نازنینم، مهربانم، عشق من، شیرین تر از جانم چرا بابات میگه نه؟ بیا با هم بگیریم انتقامی سخت، از آن مرد بیا کاری کنیم امروز تا در نیمۀ هر ماه دلش خون شِه و اعصابش حسابی درب و داغون شِه بیا کاری کنیم از ماه دیگر مبلغ یارانه اش کم شِه و شرعاً مادرت با " کاوه " محرم شِه و پیش چشم بابایت ببوسم مادرت را هم...
-
درد امروز درد فرهنگه
چهارشنبه 16 بهمن 1392 17:02
-
ایستگاه
یکشنبه 13 بهمن 1392 04:53
هر دو در ایستگاه بودیم من با چمدانی در دست او با دستانی در جیب ناگاه تمام ایستگاه رفت و او را با خود برد و من در ازدحام کوپه چه تنها مانده بودم با احترام به دوست عزیز مرحومم "قیصر امین پور"
-
آدم شو
دوشنبه 7 بهمن 1392 00:39
لعنت و نفرین به هر چه مار و سیب چارۀ نیرنگشان هوشم نشد گفت آدم شو که برگردی بهشت از همان دم هرچه می کوشم، نشد دوش ماری روی کتف من نشست کاوه هم درمانگر دوشم نشد
-
مردی از آئینه
یکشنبه 3 آذر 1392 21:39
از آسمان ها، طلوع نورو سحر رسیده حماسه سازان، حماسه سازی دگر رسیده ز خاطرات دفاع و ایثار و سربلندی نشانه ای از، شکوه و شور و شرر رسیده مردی از آئینه، با خویی دل پسند ایران بی کینه، ایران سربلند ز بطن مردم، برای مردم به عزمِ عزّت یکی به پا خاست،به سان کاوه ز راه همت یکی به پا خواست، که بشکند راه و رسم پیشین که آورد...
-
مشق شب (به مناسبت شروع سال تحصیلی)
دوشنبه 1 مهر 1392 12:24
آن مر د د ر باران رفت آن مر د د ر باران اشکهایش رفت د ر خانة آن مر د سیل می آیـ ـد د ر "نارمک" سیل بنـ ـد بسازیـ ـد مر د کوچک این مر د کلیـ ـد د ار د این مر د د اس نـ ـد ار د این مر د اعتـ ـد ال د ار د این مر د با تـ ـد بیر و امیـ ـد آمـ ـد مر د بزرگ
-
شیخ کلید دار
پنجشنبه 17 مرداد 1392 06:51
هوار هوار بردن سوژۀ شعر ها رو به جای اون آوُردیم شیخِ کلید دارو یه سی سالی می گفتیم آمریکا دشمن ماس یه لحظه ول نکردیم مرگ بر آمریکا رو اما تو این هش ساله همش به هم می گفتیم غضنفر و بگیرش ول کن مارادونا رو قفل زده هی غضنفر رو هرچی که تونسته از لبِ شاعرا تا مشتای تو هوا رو آشیخ حسن وَختشه بیای با شاکلیدت یکی یکی وا کنی...
-
حالا که شدی رئیس جمهور
دوشنبه 14 مرداد 1392 07:39
جناب آقای دکتر حسن فریدون روحانی آشیخ حسن، سلام از دور امروز خدای کعبه و طور این بنده خود نموده مأمور تا بار دگر بدون سانسور گوید نبری زیاد آن شور حالا که شدی رئیس جمهور گفتیم نه ما چپیم، نه راست گفتی ره اعتدال با ماست آن جمعه که مرد و زن به پا خاست هجده میلیون نفر تو را خواست پس از همه وعده ها مشو دور حالا که شدی...
-
اتمام حجت (بپا دلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن)
یکشنبه 26 خرداد 1392 05:50
آشیخ حسن حرفی دارم، اگر که گوش بدی به من یه باغی توی پاستوره، که مهموناش میان، میرن تموم باغ پاستورو، هش ساله که کودش دادن بیا و تخم گل بپاش، گل به سر وطن بزن چشم همه به دستته، پیر و جوون و مرد و زن بپا دِلارو نشکنی، خیلی خطرناکه حسن نگی گرونی به توچه، نگی تورم به توچه نگی که هرکی رفته تو، خوشه سوم به تو چه نگی که نرخ...
-
خونه مادر بزرگه
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 14:31
خونه مادر بزرگه، که یادتون نرفته حالا یه جور جای دیگه س با حرفای نگفته خونه مادر بزرگه، جای غمی سترگه خونه مادر بزرگه، جای شغال و گرگه نوک سیاه و نوک طلا، حالا چه ناکس شدن هیشکی نفهمید چی شد، جوجه ها کرکس شدن مخمل دیگه ملوس نیس، مثل دیوی بزرگه هنوز تو پوست گربه س، روحش مثال گرگه خونه مادر بزرگه، که یادتون نرفته حالا...
-
لالایی
سهشنبه 13 تیر 1391 14:33
لای لایی لای لای لالا مغز گردو خواب بودی دشمن اومد ش تو اردو لای لایی لای لای لالا مغز فندق خواب بودی رأیا ریخته شد تو صندوق لای لایی لای لای لالا مغز پسه خواب بودی خوردن حقتو درسه لای لایی لای لای لالا مغز بادوم تو خواب بودی مثل تموم مردوم لای لایی لای یادم تورو فراموش ببن چشاتو که نره خواب توش لای لایی لای لای لالا...